part6
part6
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاقم روی تخت نشستم بعد چند مین پاشدم رفتم جلوی اینه به خودم نگاه میکردم..
ویو یونگی
دختره خیلی رو مخمی بود ولی خیلی کیوت هات بود دلم میخواست لباشو بچشم پس رفتم سمت اتاقش که برم پیشش...
+هی حواست کجاست چرا در نمیزنی مثل وحشیا میای تو
¶وحشی خودتی دختره ی هرزه
+من هرزه نیستم
¶دهنتو ببند
ویو ا/ت
داشت کم کم نزدیکم میشد منم قدم به قدم میرفتم عقب که یهو خوردم به دیوار و اون نزدیکم شد لباشو گزاشت رو لبام و منو بوسید بعد چند مین ازم جدا شد
+عوضی داری چیکار میکنی
¶ساکت شو وگرنه به کوک میگم که تو لبای منو بوسیدی
+چرا دورغ میگی تو بازور بهم نزدیک شدی و لبامو بوسیدی عوضی
¶گفتم ساکتتت*داد*
+سره من داد نزن
¶من میرم پایین توهم یکم بعد بیا برام یه قهوه درست حسابی درست کن
+دیگه امری باشه
¶کاری نکن همه چیو به کوک بگم
+وای خب
ویو ا/ت
خیلی پسره وحشی بود ایکاش الان ته اینجا بودددد عه صدای در اومدم فک کنم ته اومد
*ته اومده بود ا/ت درست فکر میکرد*
+وای ته اومدی
&اره عه یونگی اینجاست
¶سلام ته ته
&سلام خوبییی
¶خوبم کجا بودی؟
&رفته بودم قدم بزنم
+حرفاتون تموم شد؟
&اره کاری داری؟
+میخام بهت یه چیزی بگم
&بگو میشنوم
¶چیزه خاصی نمیخاد بگه فقط میخاد بگه که یکی از لیوانارو شکوند
&اها اشکالی نداره ا/ت
+اینو...
¶ا/ت گفت که اشکالی نداره برو داخل اتاقت
+چ.. چشم
&راستی یونگی امشب باما نمیای بار
¶کوک گفته امشب پیش ا/ت باشم
&اها یادم رفته بود
¶تو الان میخای بری؟
&اره دیگه کوک منتظر منه ساعت 7 نیمه ساعت 10 باید اونجا باشیم تا برسیم ساعت میشه 9 نیم
¶اها باشه میرین کشتی دیگه؟
&اره
¶باش فعلا خدافظ
&خدافط
ویو یونگی
دختره هرزه میخاست منو لو بده بیچارش میکنم صب کن
ویو ا/ت
میخام بگیرم موهاشو تک تک بکنم اخه چرا نزاشت حرفمو بزنمممم ایششش
ویو کوک
یعنی الان ا/ت ناراحت میشه که امروز عمارت نبودم؟... این چه حرفایی من میزنم اخه اها اینه ته اومد
-ته به عمارت سر زدی؟
&اره کوک همه چی ردیفه
-ا/ت چی؟
&ا/ت حالش خوبه یونگی حسابی مراقبش بوده
-اها باشه پس حرکت کنیم
&باشه... راننده حرکت کن
*ساعت 9 نیم بود کوک و ته رسیدن به بار*
-خب هیونگ نیومده؟
&اومده داخل کشتی
-خب بریم پیشش
&بریم
×به به اقا کوکی و اقا ته
&چخبر خوبی
×خوبم مرسی.. کوک اصلحه ها یکیشون کمه
-چی چرا؟*عصبی*
×حتما یکی سرمون رو قال گزاشته
-کی میتونه مافیای بزرگ کره رو قال بزاره اخه*داد*
×نمیدونم
&من پیگیری میکنم
-باشه
ویو ا/ت
کم کم چشام گرم شد و خوابم برد ساعت 3 شب بود پاشدم اب بخورم دیدم که...
edamash part7🗿
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاقم روی تخت نشستم بعد چند مین پاشدم رفتم جلوی اینه به خودم نگاه میکردم..
ویو یونگی
دختره خیلی رو مخمی بود ولی خیلی کیوت هات بود دلم میخواست لباشو بچشم پس رفتم سمت اتاقش که برم پیشش...
+هی حواست کجاست چرا در نمیزنی مثل وحشیا میای تو
¶وحشی خودتی دختره ی هرزه
+من هرزه نیستم
¶دهنتو ببند
ویو ا/ت
داشت کم کم نزدیکم میشد منم قدم به قدم میرفتم عقب که یهو خوردم به دیوار و اون نزدیکم شد لباشو گزاشت رو لبام و منو بوسید بعد چند مین ازم جدا شد
+عوضی داری چیکار میکنی
¶ساکت شو وگرنه به کوک میگم که تو لبای منو بوسیدی
+چرا دورغ میگی تو بازور بهم نزدیک شدی و لبامو بوسیدی عوضی
¶گفتم ساکتتت*داد*
+سره من داد نزن
¶من میرم پایین توهم یکم بعد بیا برام یه قهوه درست حسابی درست کن
+دیگه امری باشه
¶کاری نکن همه چیو به کوک بگم
+وای خب
ویو ا/ت
خیلی پسره وحشی بود ایکاش الان ته اینجا بودددد عه صدای در اومدم فک کنم ته اومد
*ته اومده بود ا/ت درست فکر میکرد*
+وای ته اومدی
&اره عه یونگی اینجاست
¶سلام ته ته
&سلام خوبییی
¶خوبم کجا بودی؟
&رفته بودم قدم بزنم
+حرفاتون تموم شد؟
&اره کاری داری؟
+میخام بهت یه چیزی بگم
&بگو میشنوم
¶چیزه خاصی نمیخاد بگه فقط میخاد بگه که یکی از لیوانارو شکوند
&اها اشکالی نداره ا/ت
+اینو...
¶ا/ت گفت که اشکالی نداره برو داخل اتاقت
+چ.. چشم
&راستی یونگی امشب باما نمیای بار
¶کوک گفته امشب پیش ا/ت باشم
&اها یادم رفته بود
¶تو الان میخای بری؟
&اره دیگه کوک منتظر منه ساعت 7 نیمه ساعت 10 باید اونجا باشیم تا برسیم ساعت میشه 9 نیم
¶اها باشه میرین کشتی دیگه؟
&اره
¶باش فعلا خدافظ
&خدافط
ویو یونگی
دختره هرزه میخاست منو لو بده بیچارش میکنم صب کن
ویو ا/ت
میخام بگیرم موهاشو تک تک بکنم اخه چرا نزاشت حرفمو بزنمممم ایششش
ویو کوک
یعنی الان ا/ت ناراحت میشه که امروز عمارت نبودم؟... این چه حرفایی من میزنم اخه اها اینه ته اومد
-ته به عمارت سر زدی؟
&اره کوک همه چی ردیفه
-ا/ت چی؟
&ا/ت حالش خوبه یونگی حسابی مراقبش بوده
-اها باشه پس حرکت کنیم
&باشه... راننده حرکت کن
*ساعت 9 نیم بود کوک و ته رسیدن به بار*
-خب هیونگ نیومده؟
&اومده داخل کشتی
-خب بریم پیشش
&بریم
×به به اقا کوکی و اقا ته
&چخبر خوبی
×خوبم مرسی.. کوک اصلحه ها یکیشون کمه
-چی چرا؟*عصبی*
×حتما یکی سرمون رو قال گزاشته
-کی میتونه مافیای بزرگ کره رو قال بزاره اخه*داد*
×نمیدونم
&من پیگیری میکنم
-باشه
ویو ا/ت
کم کم چشام گرم شد و خوابم برد ساعت 3 شب بود پاشدم اب بخورم دیدم که...
edamash part7🗿
۱۷.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.