🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
#part_22
#رها
رفتیم تو فروشگاه و هر چی دستمون اومد خریدیم ( بستی ٫ نون تست ٫ چایی ٫ پنیر ٫ کره ٫ شیر ٫ کیک ٫ بیسکوییت .... )
همچی خریدیم و اومدیم حساب کنیم یه پیرزن جلومون بود برگشت یه نگاهی به من و طاها کرد و گف
پیرزن :ای جاااانم چه زوج قشنگی😍چقدر به هم میاین ایشالا به پای هم پیر شین مادر جان ♥️🦋
رها:ممنون لطف دارین :)
حساب کردیم و اومدیم بیرون
طاها وسایل و گذاشت تو صندوق و نشست و راه افتادیم شکیب آدرس واسه طاها اس ام اس کرده بود
#طاها
راه افتادیم به سمت ویلا تو مسیر داشتم به حرفای اون پیرزنه فکر میکردم
جدی ما چقدر به هم میایما و حیییف
چی چی حیف طاها چته تو
پوووف نمدونم چم شده انگاری جدی جدی عاشقش شدم
نه طاها عاشق نمیشه
ولی الان شده طاهای مغرور و بی اعصاب الان عاشق شده
ولی ،ولی اگه این حسم یکطرفه باشه چی
اگه اون از من متنفر باشه چی
پوووف بزار برسم ویلا بچه ها کمکم کنن
#رها
بعد از اینکه اون خانمه تو فروشگاه اون حرفو زد فکرم مشغول شد
احساس میکنم حسم به طاها بیشتر از رفیقه احساس میکنم حسش از تو قلبم میاد هه نمیدونم خیلی گیجم
طاها:ساکتی رها خانمی
رها:هیشی نیست رسیدیم؟
طاها:اااااا اره رسیدیم
طاها پیاده شد و من تا وسایلمو جمع کردم طاها اومد در واسه من باز کرد
رها:خودم باز میکردم مرسی
طاها:تا من هستم چرا شما بانو
ادامه دارد ... •📕❤•
حمایت کنید💛🙂✌
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#part_22
#رها
رفتیم تو فروشگاه و هر چی دستمون اومد خریدیم ( بستی ٫ نون تست ٫ چایی ٫ پنیر ٫ کره ٫ شیر ٫ کیک ٫ بیسکوییت .... )
همچی خریدیم و اومدیم حساب کنیم یه پیرزن جلومون بود برگشت یه نگاهی به من و طاها کرد و گف
پیرزن :ای جاااانم چه زوج قشنگی😍چقدر به هم میاین ایشالا به پای هم پیر شین مادر جان ♥️🦋
رها:ممنون لطف دارین :)
حساب کردیم و اومدیم بیرون
طاها وسایل و گذاشت تو صندوق و نشست و راه افتادیم شکیب آدرس واسه طاها اس ام اس کرده بود
#طاها
راه افتادیم به سمت ویلا تو مسیر داشتم به حرفای اون پیرزنه فکر میکردم
جدی ما چقدر به هم میایما و حیییف
چی چی حیف طاها چته تو
پوووف نمدونم چم شده انگاری جدی جدی عاشقش شدم
نه طاها عاشق نمیشه
ولی الان شده طاهای مغرور و بی اعصاب الان عاشق شده
ولی ،ولی اگه این حسم یکطرفه باشه چی
اگه اون از من متنفر باشه چی
پوووف بزار برسم ویلا بچه ها کمکم کنن
#رها
بعد از اینکه اون خانمه تو فروشگاه اون حرفو زد فکرم مشغول شد
احساس میکنم حسم به طاها بیشتر از رفیقه احساس میکنم حسش از تو قلبم میاد هه نمیدونم خیلی گیجم
طاها:ساکتی رها خانمی
رها:هیشی نیست رسیدیم؟
طاها:اااااا اره رسیدیم
طاها پیاده شد و من تا وسایلمو جمع کردم طاها اومد در واسه من باز کرد
رها:خودم باز میکردم مرسی
طاها:تا من هستم چرا شما بانو
ادامه دارد ... •📕❤•
حمایت کنید💛🙂✌
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۱۲.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.