🎀💕•عشق لجباز •💕🎀
🎀💕•عشق لجباز •💕🎀
#part_24
#مبین
هممون با تعجب داشتیم نگاه شون میکردیم که طاها دوباره زد زیر خنده
مبین:چته داداش چی زدی؟
طاها:هیچی بخدا😂
شکیب :مشخصه
رها:نه بابا
فریال:مثل اینکه خیلی بهتون خوش گذشته ها
طاها و رها همزمان:خیییلی
و دوباره زدن زیر خنده
#فریال
با کمک رها وسایل و جابجا کردیم و قرار شد واسه شام رها پاستا درست کنه منو و رها عاشق پاستاییم😍🍝
تا رها غذا رو آماده میکرد منم یکم خونه رو مرتب کردم و رها گفت که میز و آماده کنم
بچه ها رو صدا زدم و رها هم غذا رو اورد و شروع کردیم
طاها:اووووووم این چقد خوشمزس کی درست کردهههه
شکیب :وای اره خیلی خوبه
فریال :دستپخت رهاس
طاها با تعجب نگاه رها کرد و گفت :رها واقعا تو درست کردی
رها یکم سرخ شده بود گف :اره ببخشید بد شده دیگه
طاها :چی چی بد شده تا حالا پاستا به این خوشمزگی نخورده بودم دمت گرم
رها:خاهش میکنم😁
#طاها
پاستای رها خیلی خوشمزه بود مشغول خوردن شدیم که شکیب گفت :فریال راستی اینجا چند تا خواب داشت
فریال:سه تا دو نفرس
شکیب :خب منو و تو که تو یکی از اتاقاییم
نازی و مبین تو یه اتاق
عام فک کنم طاها و رها هم باید تو یه اتاق باشن دیگه :)
رها:عع وا ...
طاها پرید تو حرفش :نه بابا شاید رها راحت نباشه من تو سالن میخابم
شکیب:اصلا فکرشم نکن چون اینجا شباش خیلی سرده منجمد میشی داشم
رها:خب شکیب برو پیش طاها منم میرم پیش فریال دگ
شکیب :د نه د من کل این سفر و چیدم که منو و فریال تنها باشیم
مبین :اسمشو چی میزارین😈😂
فریال:مبین🤬
مبین :باشه غلط کردم
ادامه دارد ... •📕❤•
🖤🙂
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#part_24
#مبین
هممون با تعجب داشتیم نگاه شون میکردیم که طاها دوباره زد زیر خنده
مبین:چته داداش چی زدی؟
طاها:هیچی بخدا😂
شکیب :مشخصه
رها:نه بابا
فریال:مثل اینکه خیلی بهتون خوش گذشته ها
طاها و رها همزمان:خیییلی
و دوباره زدن زیر خنده
#فریال
با کمک رها وسایل و جابجا کردیم و قرار شد واسه شام رها پاستا درست کنه منو و رها عاشق پاستاییم😍🍝
تا رها غذا رو آماده میکرد منم یکم خونه رو مرتب کردم و رها گفت که میز و آماده کنم
بچه ها رو صدا زدم و رها هم غذا رو اورد و شروع کردیم
طاها:اووووووم این چقد خوشمزس کی درست کردهههه
شکیب :وای اره خیلی خوبه
فریال :دستپخت رهاس
طاها با تعجب نگاه رها کرد و گفت :رها واقعا تو درست کردی
رها یکم سرخ شده بود گف :اره ببخشید بد شده دیگه
طاها :چی چی بد شده تا حالا پاستا به این خوشمزگی نخورده بودم دمت گرم
رها:خاهش میکنم😁
#طاها
پاستای رها خیلی خوشمزه بود مشغول خوردن شدیم که شکیب گفت :فریال راستی اینجا چند تا خواب داشت
فریال:سه تا دو نفرس
شکیب :خب منو و تو که تو یکی از اتاقاییم
نازی و مبین تو یه اتاق
عام فک کنم طاها و رها هم باید تو یه اتاق باشن دیگه :)
رها:عع وا ...
طاها پرید تو حرفش :نه بابا شاید رها راحت نباشه من تو سالن میخابم
شکیب:اصلا فکرشم نکن چون اینجا شباش خیلی سرده منجمد میشی داشم
رها:خب شکیب برو پیش طاها منم میرم پیش فریال دگ
شکیب :د نه د من کل این سفر و چیدم که منو و فریال تنها باشیم
مبین :اسمشو چی میزارین😈😂
فریال:مبین🤬
مبین :باشه غلط کردم
ادامه دارد ... •📕❤•
🖤🙂
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۶۵.۱k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.