تفنگ رو نشونه گرفتم رو مغزش

_تفنگ رو نشونه گرفتم رو مغزش
]چ.چی کار میکنی مگه نبینی عشق زندگیتو گرفتم
_خفه شوووو ا.ت بده تا شلیک نکردم بدوووو
]نمیدم میخوام ببینم چه غلطی میخوای بکنی
_این غلط رو
بوممم
+جیغغغ 😭😭
_هی ارم باش اروم تموم شد دیفعه بیوش شد هیی ا.ت چی شد
بردمش گذاشتم رو تخت یونا داشت گریه میکرد اصلا حواسم به اون نبود هیی عمو عزیزم گریه نکن ابجیت خوبه هیسسسس اجومااا
؛به ارباب
_به دکتر کیم بگو بیاد
؛چشم
_هیسسس اروم عمو جان بخواب تا تو بیدار شی ابجیتم بیدار میشه
×ب.هقققق باشه
_گریه نکن دیگه تق تق
_بیا تو

دکتر با علامت @
@سلام اتفاقی افتاده
_پس نه الکی گفتم بیای
@بله ببخشید بیمار کیه
_ایشون (ا.ت و نشونه گرفت)
@اممم ایشون خوبه فقط شوک بهش وارد شده که یه ربع دیگه بیدار میشه
_هم باشه می تونی بری ( یه تشکر بلد نیستی پسرم )
۱۵دقیقه بعد
+چشمام و باز کردم هیچی یادم نمی اومد تا وقتی که ارباب و دیدم یدفعه خون اون مرده اومد جلو چشمام اشک تو چشمام جمع شد هققق
_دیرم صدای گریه می اد ا.تتتت بیدار شدی چی شد بهت هااا
+هققق من فوبیای خون دارم هقق
_ببخشید الان خوبی ؟ ( نگران و ترسیده )
+بله
_هومم خوبه ( جدی)
دیدگاه ها (۳)

_الان درد نداری ؟ +چرا خیلی دارم _باشه الان برات قرص و غذا م...

پرش زمانی خونه ا.ت زنگگگگ در ÷بل ا.تتتتت خیلی بیشعوری چرا ای...

_چرا میخندی ( جدی ) +ه.هیچی _هوم یونا رو گذاشتم تو اتاق ا.ت ...

_سوهو کیه؟ +برادرم _اهابیا بریم بدوو +ولی خواهش میکنم حداقل ...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط