🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️🩹
🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️🩹
ترجمه : دل خوشیه من بود تا اینکه...🎭
🅿18:
ویو کوک
صبح با صدای آلارم گوشیم پاشدم و رفتم یه حم*وم ۵ مینی کردم و رفتم صبحونه بخورم....
کوک: اجوما صبحانه حاضره؟
اجوما: بله.بفرما نوش جونت
کوک: ممنون(لابد فکر می کنید این چرا از اول تا حالا اینقدر آروم و مهربونه در صورتی که اگه وقتش بشه خیلی ترسناک میشه)
بعد از اینکه صبحونه ام رو خوردم رفت و آماده شدم برای اینکه برم شرکت يکم کار داشتم(لباس کوک برای شرکت اسلاید ۲ )...امروز ا/ت ظهر میاد پیشه هانا منم تا عصری خودم رو میرسونم عمارت و چمدونم رو جمع میکنم و از همون ور میرم خونهی هانا که بعد بریم به سفرمون برسیم...
ا/ت خانم برات دارم.
حالا حالا ها باید تاوان پس بدی😈
ویو ا/ت
خیلی با دل درد بدی از خو*اب پاشدم و رفتم یه دو*ش ۱۰ مینی و اومدم بیرون که دیدم ته رو تخت نیس...
رفتم یه ل*باس راحتی پوشیدم و رفتم موهام رو خشک کردم...بعد رفتم پایین
ته: صبح بخیر بیبی
ا/ت: صبح توهم بخیر
ته: امروز داری میری دیگه نه!!!
ا/ت : آره دیگه چطور؟
ته: هيچ فقط یکم تنها میشم (کیوت )
ا/ت : بابا مگه چند سال قراره برم..يه سفره دیگه
ته: تو يه ساعت پیشم نباشی از قلب درد میمیرم ولی برای خوش حالی تو سعی خودمو میکنم
ا/ت: (خنده ) باشه ممنون سعی میکنم زود برگردم(اومد و ل*پ ته رو بو*سید )
ته: (لبخند) بیا صبحونه تو بخور من بعدش بايد برم یکم کار دارم...
ا/ت : اوکی
ادامه دارد.......
شرط پارت بعدی:
cament : 10 💬
laik : 10 ❤️
گایز داره جالب میشه برسونید تا بزارم 😘
ترجمه : دل خوشیه من بود تا اینکه...🎭
🅿18:
ویو کوک
صبح با صدای آلارم گوشیم پاشدم و رفتم یه حم*وم ۵ مینی کردم و رفتم صبحونه بخورم....
کوک: اجوما صبحانه حاضره؟
اجوما: بله.بفرما نوش جونت
کوک: ممنون(لابد فکر می کنید این چرا از اول تا حالا اینقدر آروم و مهربونه در صورتی که اگه وقتش بشه خیلی ترسناک میشه)
بعد از اینکه صبحونه ام رو خوردم رفت و آماده شدم برای اینکه برم شرکت يکم کار داشتم(لباس کوک برای شرکت اسلاید ۲ )...امروز ا/ت ظهر میاد پیشه هانا منم تا عصری خودم رو میرسونم عمارت و چمدونم رو جمع میکنم و از همون ور میرم خونهی هانا که بعد بریم به سفرمون برسیم...
ا/ت خانم برات دارم.
حالا حالا ها باید تاوان پس بدی😈
ویو ا/ت
خیلی با دل درد بدی از خو*اب پاشدم و رفتم یه دو*ش ۱۰ مینی و اومدم بیرون که دیدم ته رو تخت نیس...
رفتم یه ل*باس راحتی پوشیدم و رفتم موهام رو خشک کردم...بعد رفتم پایین
ته: صبح بخیر بیبی
ا/ت: صبح توهم بخیر
ته: امروز داری میری دیگه نه!!!
ا/ت : آره دیگه چطور؟
ته: هيچ فقط یکم تنها میشم (کیوت )
ا/ت : بابا مگه چند سال قراره برم..يه سفره دیگه
ته: تو يه ساعت پیشم نباشی از قلب درد میمیرم ولی برای خوش حالی تو سعی خودمو میکنم
ا/ت: (خنده ) باشه ممنون سعی میکنم زود برگردم(اومد و ل*پ ته رو بو*سید )
ته: (لبخند) بیا صبحونه تو بخور من بعدش بايد برم یکم کار دارم...
ا/ت : اوکی
ادامه دارد.......
شرط پارت بعدی:
cament : 10 💬
laik : 10 ❤️
گایز داره جالب میشه برسونید تا بزارم 😘
۱۴.۷k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.