رمان «بلوبری»
رمان «بلوبری»
P4
بعد از بازی:
ویو ادمین:
بکی و رز هم که از خداشون بود جرعت حقیقت در بیاد گفتن دوباره رای گیری کنیم
و ایندفعه....... مافیا در اومد
(نمیخوام مث رمان های دیگه شه جرعت حقیقت خز شده نه؟ )
بکی با بغض کارت ها رو پخش میکرد رز هم پوکر نگا کارتش میکرد🤣
نگاهی به کارت رز: زره پوش
نگاهی به کارت آنیا: پدرخوانده
نگاهی به کارت دامیان:دکتر لکتر
الکس: شهر ساده
مکس: کاراگاه
جولیا: دکتر
الیس: شهر ساده
خب تمام این نقشان
(ادمین: بکی؟ بکی خو راویه😂)
دیگه نقشاشونو میگم که قاطی نکنید
راوی: شب میشود
گروه مافیایی بیدار بشه
قیافه پدر خوانده وقتی میبینه دامیان تو گروه مافیایه🤓 چرا؟ چون باید به پدرخوانده احترام بزاره🤣
مافیا شات میکنه دکتر
دکتر دامیان٫دکتر لکتر سیو میده
مکس اس الیس میگیره منفی میشه
و خلاصه مافیا میبره
شب میرن میخوابن
وصبح میرن شهربازی
P4
بعد از بازی:
ویو ادمین:
بکی و رز هم که از خداشون بود جرعت حقیقت در بیاد گفتن دوباره رای گیری کنیم
و ایندفعه....... مافیا در اومد
(نمیخوام مث رمان های دیگه شه جرعت حقیقت خز شده نه؟ )
بکی با بغض کارت ها رو پخش میکرد رز هم پوکر نگا کارتش میکرد🤣
نگاهی به کارت رز: زره پوش
نگاهی به کارت آنیا: پدرخوانده
نگاهی به کارت دامیان:دکتر لکتر
الکس: شهر ساده
مکس: کاراگاه
جولیا: دکتر
الیس: شهر ساده
خب تمام این نقشان
(ادمین: بکی؟ بکی خو راویه😂)
دیگه نقشاشونو میگم که قاطی نکنید
راوی: شب میشود
گروه مافیایی بیدار بشه
قیافه پدر خوانده وقتی میبینه دامیان تو گروه مافیایه🤓 چرا؟ چون باید به پدرخوانده احترام بزاره🤣
مافیا شات میکنه دکتر
دکتر دامیان٫دکتر لکتر سیو میده
مکس اس الیس میگیره منفی میشه
و خلاصه مافیا میبره
شب میرن میخوابن
وصبح میرن شهربازی
۹۱۱
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.