رمان «بلوبری»
رمان «بلوبری»
P2
بچه ها اینجا آنیا ۱۲ سالش هست و بقیه۱۳
آنیا و بکی و رز باهم تو راه خونه یکم حرف زدن و چند دقیقه بعد به خونه ی آنیایینا رسیدن و با آنیا خدافظی کردن
به محض اینکه آنیا در خونشون رو بست بکی و رز شروع به نقشه کشیدن کردن
روز بعد:
مدرسه
ویو دامیان:
وقتی رسیدیم مدرسه رز اومد نشست کنارم تا شیرینی درست کنیم ما تصمیم گرفته بودیم کاپ کیک درست کنیم ولی نمیدونم چرا قیافه رز تو کل زمان شیرینی درست کردن اینجوری بود (😐)
ویو ادمین:
آنیا و جولیا مره مره درست کردن
الیس و مکس کیک سه طبقه
بکی و الکس هم موچی درست کردن
بعد از کلاس:
ویو آنیا:
بعد از زنگ کلاس دیدم قیافه ی پوکر رز محو شد و بکی با ی لبخند شیطانی😼 رفت روی میز مدیر و گفت
بکی: کی واسه تعطیلات تابستون میاد خونه ویلاییه ما که توی جنگله؟
(صدای جیرجیرک)
قیافه کلاس😐
بعد رز بلند گفت
رز: منننننن
و بقیه بچه ها
الکس:منم میام
الیس: منم حساب کن
مکس:من
جولیا هم به دامیان نگا میکرد
دامیان:منم میام تعداد بالا خوش میگذره
جولیا بالافاصله:منمممم
و نگاه همه افتاد سمت من
من😐
بقیه🤓
منم گفتم
آنیا: من....باشه میام
و قیافه رز و بکی🤩
P2
بچه ها اینجا آنیا ۱۲ سالش هست و بقیه۱۳
آنیا و بکی و رز باهم تو راه خونه یکم حرف زدن و چند دقیقه بعد به خونه ی آنیایینا رسیدن و با آنیا خدافظی کردن
به محض اینکه آنیا در خونشون رو بست بکی و رز شروع به نقشه کشیدن کردن
روز بعد:
مدرسه
ویو دامیان:
وقتی رسیدیم مدرسه رز اومد نشست کنارم تا شیرینی درست کنیم ما تصمیم گرفته بودیم کاپ کیک درست کنیم ولی نمیدونم چرا قیافه رز تو کل زمان شیرینی درست کردن اینجوری بود (😐)
ویو ادمین:
آنیا و جولیا مره مره درست کردن
الیس و مکس کیک سه طبقه
بکی و الکس هم موچی درست کردن
بعد از کلاس:
ویو آنیا:
بعد از زنگ کلاس دیدم قیافه ی پوکر رز محو شد و بکی با ی لبخند شیطانی😼 رفت روی میز مدیر و گفت
بکی: کی واسه تعطیلات تابستون میاد خونه ویلاییه ما که توی جنگله؟
(صدای جیرجیرک)
قیافه کلاس😐
بعد رز بلند گفت
رز: منننننن
و بقیه بچه ها
الکس:منم میام
الیس: منم حساب کن
مکس:من
جولیا هم به دامیان نگا میکرد
دامیان:منم میام تعداد بالا خوش میگذره
جولیا بالافاصله:منمممم
و نگاه همه افتاد سمت من
من😐
بقیه🤓
منم گفتم
آنیا: من....باشه میام
و قیافه رز و بکی🤩
۳.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.