p.t ⁹
p.t ⁹
شب
با کوک و پدرش اونجا بودیم ک آمدش
نونا : هان چته دختره ...
پ کوک : خفه شو نونا
نونا : اوو آقای جانگ این دختره کاری کرده باز
کوک : ن تو کردی
ا.ت : الان باید تقاس پس بدی
شرو کردم به زدنش این زدن بخاطر خودم پدرم مادرم و ..... بود ی دل سیر زدمش ک بابای کوک کارشو یک سره کرد
۲سال بعد
من و کوک ازدواج کردیم و ی دختر خوشکل داریم .....
شب
با کوک و پدرش اونجا بودیم ک آمدش
نونا : هان چته دختره ...
پ کوک : خفه شو نونا
نونا : اوو آقای جانگ این دختره کاری کرده باز
کوک : ن تو کردی
ا.ت : الان باید تقاس پس بدی
شرو کردم به زدنش این زدن بخاطر خودم پدرم مادرم و ..... بود ی دل سیر زدمش ک بابای کوک کارشو یک سره کرد
۲سال بعد
من و کوک ازدواج کردیم و ی دختر خوشکل داریم .....
۷.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.