رمان فیک‹میکاپ آرتیست من›🤍
رمان فیک‹میکاپ آرتیست من›🤍
پارت²
_________________________________________________________
دید ا/ت: داشتم وسایل رو اماده میکردم که تا خانمه رفت پسره (جیمین)دستمو گرفت و چرخوند سمت خودش و گفت(علامت جیمین_)
_هیی دختر تو واقعا منو نمیشناختی یا الکی میگفتی؟؟
+بهش گفتم اسم گروهتون اشنا میزنه ولی نه واقعا شمارو نمیشناسم.
_خب اگه واقعا اینطوره منم باور میکنم ولی بزار همرو برات معرفی کنم.
همینطور که داشتم زیرساز میکاپشو میزدم همه رو داشت معرفی میکرد.
_این جین اینم تهیونگ اینم شوگا و.. راستی اسم تو چیه؟؟
+اها ممنونم بابت معرفی دوستات. اسم من ا/ت هست.
_خوشبختم خانم کوچولو
+هی من خانم کوچولو نیستم
_عه قدت ک اینو نمیگه و قیافتم همینطور.
+من ۲۲ سالمه و قدمم ۱۷۰ عه کجاش کوچولو ام؟؟
_عه پس یعنی ۵ سال ازت بزرگترم و ۴ سانت ازت بلندترم. پس شایدم اونقدر کوچولو نباشی🫢
+اره پس چی🙂
داشتم که میکاپشو تکمیل میکردم همش نگام میکرد. ولی من نگاش نمیکردم و سعی میکردم تمرکز کنم روی گریمش.
+خب الان قراره براتون لنز بزارم لطفا بالا رو نگاه کنین.
_اوک...اییییی چشممم
+من هنوز تازه دارم قطره ی چشم میریزم براتون چیش درد داره؟؟
خندید و گفت
_میخواستم شوک بهت وارد شه و یکم بخندی اینقد جدی نباش.
چشمامو کج کردم و به کارم ادامه دادم.
+خب الان لنز رو گزاشتم .
__واقعا ولی میسوزه فوت کن تو چشمم..
+تو چشمش فوت کردم ولی داشت الکی میگفت😑
کارم تموم شده بود و نوبت رژ لبش بود اومدم رژ بزنم براش که کلا زیره شده بود بهم.
_از این زاویه هم خوشگلیااا
یهو حواسم پرت شد و گفتم
+چییی؟؟
_بابا شوخی کردم کارتو ادامه بده جدی نگیر.
بعد زد زیر خنده.
بالاخره کار ارایشش تموم شد.
پارت²
_________________________________________________________
دید ا/ت: داشتم وسایل رو اماده میکردم که تا خانمه رفت پسره (جیمین)دستمو گرفت و چرخوند سمت خودش و گفت(علامت جیمین_)
_هیی دختر تو واقعا منو نمیشناختی یا الکی میگفتی؟؟
+بهش گفتم اسم گروهتون اشنا میزنه ولی نه واقعا شمارو نمیشناسم.
_خب اگه واقعا اینطوره منم باور میکنم ولی بزار همرو برات معرفی کنم.
همینطور که داشتم زیرساز میکاپشو میزدم همه رو داشت معرفی میکرد.
_این جین اینم تهیونگ اینم شوگا و.. راستی اسم تو چیه؟؟
+اها ممنونم بابت معرفی دوستات. اسم من ا/ت هست.
_خوشبختم خانم کوچولو
+هی من خانم کوچولو نیستم
_عه قدت ک اینو نمیگه و قیافتم همینطور.
+من ۲۲ سالمه و قدمم ۱۷۰ عه کجاش کوچولو ام؟؟
_عه پس یعنی ۵ سال ازت بزرگترم و ۴ سانت ازت بلندترم. پس شایدم اونقدر کوچولو نباشی🫢
+اره پس چی🙂
داشتم که میکاپشو تکمیل میکردم همش نگام میکرد. ولی من نگاش نمیکردم و سعی میکردم تمرکز کنم روی گریمش.
+خب الان قراره براتون لنز بزارم لطفا بالا رو نگاه کنین.
_اوک...اییییی چشممم
+من هنوز تازه دارم قطره ی چشم میریزم براتون چیش درد داره؟؟
خندید و گفت
_میخواستم شوک بهت وارد شه و یکم بخندی اینقد جدی نباش.
چشمامو کج کردم و به کارم ادامه دادم.
+خب الان لنز رو گزاشتم .
__واقعا ولی میسوزه فوت کن تو چشمم..
+تو چشمش فوت کردم ولی داشت الکی میگفت😑
کارم تموم شده بود و نوبت رژ لبش بود اومدم رژ بزنم براش که کلا زیره شده بود بهم.
_از این زاویه هم خوشگلیااا
یهو حواسم پرت شد و گفتم
+چییی؟؟
_بابا شوخی کردم کارتو ادامه بده جدی نگیر.
بعد زد زیر خنده.
بالاخره کار ارایشش تموم شد.
۴.۳k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.