زده ام دل به خیابان و به دنبال خودم

زده ام دل به خیابان و به دنبال خودم
تا که جویا شوم ازحالت و احوال خودم

غم من مال کسی نیست...دخالت نکنید
شادی ام مال شما،این همه غم مال خودم!

دست در دست خودم می روم از شهر شما
شاید آنجا بروم در پی اقبال خودم

گاه اشکم...نفسی خنده...زمانی فریاد
جمع اضداد پریشانیِ اَشکالِ خودم...

در من انگار کسی نای پریدن دارد
می روم باز شود دست پر و بال خودم...




#مریم_عظیمی
دیدگاه ها (۸)

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت ...

دوستت‌ می‌دارم‌!تو به‌ زندگی‌ می‌مانی‌ !به‌ نوشیدن‌ جرعه‌ای‌...

زندگیِ من از روزی آغاز شدکه تو را دیدمو بازوانت، راهِ دهشتنا...

گزیدم از میان مرگ ها ، این گونه مردن راتو را چون جان فشردن د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط