بعضی زخما هستن، فراموششون نکردی، درد هم می کنن، حتی جاشون
بعضی زخما هستن، فراموششون نکردی، درد هم میکنن، حتی جاشون میسوزه ولی انگار به زندگی کردن باهاشون عادت کردی. مثلِ یه لکه تو یه گوشه از بدنت، که هیچوقت دوستش نداشتی، بابتش خجالت میکشیدی و پنهونش میکردی. آدم با این زخما زندگی میکنهها، ولی یه روز یه جایی که زمین میخوری، یهو یاد زخمت میفتی، ده برابر گریه میکنی. اگه ناخونت بشکنه، واسهٔ اون زخمت هم گریه میکنی. اگه موهات سفید بشه، واسه اون زخمت هم غصه میخوری. اگه بچهت بمیره، واسه اون زخمت هم شیون میکنی. خلاصه هر علتی بیاد و آدمو به گریه بندازه، اون زخمِ عمیقی که فکر میکنی یادت رفته هست، میشه مزیدِ بر علت. تو برایِ من همون زخمی.
۱.۶k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.