نیمه شبها شمع روشن میکنم تا تورو توی شعله ببینم از بین

نیمه شب‌ها شمع روشن می‌کنم تا تورو توی شعله ببینم. از بین دود سیگارهام، روی پوستم احساست می‌کنم. رنگ‌های تنت رو روی تن من می‌پاشی. توی چشم‌هات که نگاه می‌کنم خودم رو می‌بینم، دوست داشتنی تر از چیزی که باید.




.


.


.


.

"حتی اگه اون شب اون‌طور نگاهم نمی‌کردی، من هنوز هم عاشقت می‌شدم‌. نمی‌شه تورو دید و عاشقت نشد. نمی‌شه نور درونت رو نادیده گرفت."

بیس‌دوم‌خرداد
یازده و چهل و سه دقیقه ی شب
دیدگاه ها (۰)

بعضی زخما هستن، فراموششون نکردی، درد هم می‌کنن، حتی جاشون می...

تنها چیزی که می‌دانم این است که خیلی دلم برایت تنگ شده است. ...

تو اولین پناهگاهی نبودی که بر سَرم آوار شدی اما اولین پناهگا...

راست می‌گفت؛ عاشق که بشی قید خیلی چیزها رو می‌زنی، تن به خیل...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 ¹⁰ ( یک هفته بعد ) « ویو سوجین » سو...

خیلی سخته لیلا فروهر

نام:وقتی پسر داییت بود و بعد از ۱۵ سال دیدیش پارت:۵بعد از ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط