پارت ۲۰
پارت ۲۰
از دید ا/ت
چشمامو باز کردم ک دیدم توی ی اتاق خوشگلم خاستم از جام بلند شم ک یهو صدای باز شدن در اومد و از کارم منصرف شدم
روی تخت سریع دراز کشیدم ک دیدم ی خانوم نسبتا مسن اومد داخل...
ا/ت:سلام ببخشید...شما؟
خانومه:سلام دخترم پاشو برو دست و صورتتو بشور یه ساعت دیگ باید بری جای اقا
رفت وسایلشو بزاره رو میز ک با حرف من سریع برگشت سمتم
ا/ت:نمیخواممم من جای اون آشغال نمیرممممم چرااا نمیفهمینننن
خانومه:ببین دختر جون این لجبازیا ن تنها کارو بهتر نمیونه بلکه بدتر میکنه پس بهتره مث ی دختر خوب بری و باهاش بخوابی بعدم همه چی ب خوبی و خوشی تموم میشه..
ا/ت:هه!چیجوری میتونی انقد راحت حرف بزنی هاااا....مگه از رو جنازه من رد بشه و دختر بودنمو ازم بگیره
خانومه:ب..ببینم...مگ...مگه تو دختری؟
ا/ت:ن پس پسرم😐
خانومه:ن منظورم اینه توی این زمونه همه ی بار با یکی خوابیدن و الان...آههه اصن بیخیال پاشو پاشو باید آماده شی
ا/ت:گفتممم ک نمیامممممممم
داشتم داد میزدم ک ی مردی اومد تو
خانومه:ببخشید اقا تقصیر خدشه هر چی بهش میگم پاشو پا نمیشه و داد میزنه
مرده ی نگاهی ب من کرد و اومد سمتم
خدمو کشیدم عقب اما اومد دستمو محکم گرف و انداخت روی صندلی
یکم از این حرکت ترسیدم و اشکم ریخت اما سریع پاکش کردم...نباید خدمو ضعیف نشون بدم!
.
.
کار خانومه تموم شد چشمامو باز کردم!
این...این واقن من بودم!؟
اما حیف ک...
خانومه:عین ی فرشته شدی!دلم ب حالت میسوزه اما خب من چیکارم!...پاشو این لباسو بپوش(میزارم عکسشو)
دیگه مجبور بودم موافقت کنم
پارت بعدی حساس😐🖑💔
لایک ها بشه ۱۵ این دفعه
از دید ا/ت
چشمامو باز کردم ک دیدم توی ی اتاق خوشگلم خاستم از جام بلند شم ک یهو صدای باز شدن در اومد و از کارم منصرف شدم
روی تخت سریع دراز کشیدم ک دیدم ی خانوم نسبتا مسن اومد داخل...
ا/ت:سلام ببخشید...شما؟
خانومه:سلام دخترم پاشو برو دست و صورتتو بشور یه ساعت دیگ باید بری جای اقا
رفت وسایلشو بزاره رو میز ک با حرف من سریع برگشت سمتم
ا/ت:نمیخواممم من جای اون آشغال نمیرممممم چرااا نمیفهمینننن
خانومه:ببین دختر جون این لجبازیا ن تنها کارو بهتر نمیونه بلکه بدتر میکنه پس بهتره مث ی دختر خوب بری و باهاش بخوابی بعدم همه چی ب خوبی و خوشی تموم میشه..
ا/ت:هه!چیجوری میتونی انقد راحت حرف بزنی هاااا....مگه از رو جنازه من رد بشه و دختر بودنمو ازم بگیره
خانومه:ب..ببینم...مگ...مگه تو دختری؟
ا/ت:ن پس پسرم😐
خانومه:ن منظورم اینه توی این زمونه همه ی بار با یکی خوابیدن و الان...آههه اصن بیخیال پاشو پاشو باید آماده شی
ا/ت:گفتممم ک نمیامممممممم
داشتم داد میزدم ک ی مردی اومد تو
خانومه:ببخشید اقا تقصیر خدشه هر چی بهش میگم پاشو پا نمیشه و داد میزنه
مرده ی نگاهی ب من کرد و اومد سمتم
خدمو کشیدم عقب اما اومد دستمو محکم گرف و انداخت روی صندلی
یکم از این حرکت ترسیدم و اشکم ریخت اما سریع پاکش کردم...نباید خدمو ضعیف نشون بدم!
.
.
کار خانومه تموم شد چشمامو باز کردم!
این...این واقن من بودم!؟
اما حیف ک...
خانومه:عین ی فرشته شدی!دلم ب حالت میسوزه اما خب من چیکارم!...پاشو این لباسو بپوش(میزارم عکسشو)
دیگه مجبور بودم موافقت کنم
پارت بعدی حساس😐🖑💔
لایک ها بشه ۱۵ این دفعه
۷.۸k
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.