𝙷𝚊𝚛𝚍 𝚕𝚘𝚟𝚎
𝙷𝚊𝚛𝚍 𝚕𝚘𝚟𝚎
p6
از زبان جونگکوک وقتی ا.ت از اتاقم رفت سلنا گفتم میتونی بری گفت چرا بیب گفتمش به من نگو بیب برو همین که گفتم و سلنا رفت از دوربین ها ا.ت رو میدیدم که داشت میرفت بیرون که افتاد خواستم برم کمکش که یه پسره رفت بغلش کرد فهمیدم جونگمین سریع رفتم پایین که دیدم نیستش حالا نمیدونم کجا برده بودش
از زبان ا.ت
بهوش اومدم دیدم جونگمین بالای سرمه
ا.ت گفت: تو اینجا چیکار میکنی
جونگمین گفت: دیدم افتادی اومدم کمکت حالا چیشده بود
نمیدونستم چجوری جونگمین رو بگم چون اون فقط یه دوست معمولی بود
دکتر اومد و گفت: حواستون به خودتون باشه خانم پارک اخه شما بیماری قلبی دارید نباید به قلبتون آسیب بزنید و الان هم این بیماری خیلی شدید شده خطرناکه مراقبه خودتون باشین لطفا
جونگمین گفت: چیکار میتونه بکنه که شدیدتر نشه
دکتر گفت: فقط باید کناره کسی که دوسش داره باشه
جونگمین گفت: ممنونم
من مجبور بودم همه چیز رو به جونگمین بگم و گفتم
جونگمین گفت: جونگکوک دوست نداره
گفتمش: نمیدونم
جونگمین گفت: بخاطر بیماریت حتما باید بهش بگی
گفتمش: نمیتونم و گفتمش میتونی بیای عمارت
جونگمین گفت: باشه
و رفتیم عمارت جونگکوک اومد
جونگکوک گفت: فقط ا.ت
ا.ت گفت: اون همراه منه
و منو جونگمین رفتیم داخل اتاقم که جونگکوک اومد داخل
جونگکوک گفت: هی جونگمین خودم حواسم به ا.ت هست تو برو
جونگمین گفت: اخه نگرانشم
جونگکوک گفت: من هستم دیگه تو برو برای چی اینجایی
جونگمین گفت: خب باشه من رفتم
از زبان جونگکوک
وقتی جونگمین رفت به نفس عمیقی کشیدم
از زبان ا.ت
گفتم: اخه چرا بیرونش کردی
جونگ کوک گفت:آخه تو چیکار به این کارا داری
گفتم: اخه دوست پسرمه مگه خودت دوست دختر نداری
جونگکوک گفت: واقعا دوست پسرته
گفتمش: آره اگه نبود که نمیومد دنبالم
جونگکوک گفت: خب باشه اگه اون دوست پسرته چرا گذاشت پیش من باشی
گفتمش: اون به من اعتماد داری و الان شبه مگه با سلنا قرار نداری
از زبان جونگکوک
به دروغ بهشگفتم
از زبان ا.ت
جونگکوک گفت: سلنا بیب دارم میام خب بای
ا.ت گفت: بای
دوباره قلبم درد اومد رفتم قرصمو خوردم فقط قرصم میتونه آرومم کنه اخه چرا به اون میگه بیب مگه من قبلا بیبیش نبودم اون قول داده بود به غیر از من به کسی نگه بیب
بچه ها سه تا پارت براتون گزاشتم
شرط
۱۰تا لایک
p6
از زبان جونگکوک وقتی ا.ت از اتاقم رفت سلنا گفتم میتونی بری گفت چرا بیب گفتمش به من نگو بیب برو همین که گفتم و سلنا رفت از دوربین ها ا.ت رو میدیدم که داشت میرفت بیرون که افتاد خواستم برم کمکش که یه پسره رفت بغلش کرد فهمیدم جونگمین سریع رفتم پایین که دیدم نیستش حالا نمیدونم کجا برده بودش
از زبان ا.ت
بهوش اومدم دیدم جونگمین بالای سرمه
ا.ت گفت: تو اینجا چیکار میکنی
جونگمین گفت: دیدم افتادی اومدم کمکت حالا چیشده بود
نمیدونستم چجوری جونگمین رو بگم چون اون فقط یه دوست معمولی بود
دکتر اومد و گفت: حواستون به خودتون باشه خانم پارک اخه شما بیماری قلبی دارید نباید به قلبتون آسیب بزنید و الان هم این بیماری خیلی شدید شده خطرناکه مراقبه خودتون باشین لطفا
جونگمین گفت: چیکار میتونه بکنه که شدیدتر نشه
دکتر گفت: فقط باید کناره کسی که دوسش داره باشه
جونگمین گفت: ممنونم
من مجبور بودم همه چیز رو به جونگمین بگم و گفتم
جونگمین گفت: جونگکوک دوست نداره
گفتمش: نمیدونم
جونگمین گفت: بخاطر بیماریت حتما باید بهش بگی
گفتمش: نمیتونم و گفتمش میتونی بیای عمارت
جونگمین گفت: باشه
و رفتیم عمارت جونگکوک اومد
جونگکوک گفت: فقط ا.ت
ا.ت گفت: اون همراه منه
و منو جونگمین رفتیم داخل اتاقم که جونگکوک اومد داخل
جونگکوک گفت: هی جونگمین خودم حواسم به ا.ت هست تو برو
جونگمین گفت: اخه نگرانشم
جونگکوک گفت: من هستم دیگه تو برو برای چی اینجایی
جونگمین گفت: خب باشه من رفتم
از زبان جونگکوک
وقتی جونگمین رفت به نفس عمیقی کشیدم
از زبان ا.ت
گفتم: اخه چرا بیرونش کردی
جونگ کوک گفت:آخه تو چیکار به این کارا داری
گفتم: اخه دوست پسرمه مگه خودت دوست دختر نداری
جونگکوک گفت: واقعا دوست پسرته
گفتمش: آره اگه نبود که نمیومد دنبالم
جونگکوک گفت: خب باشه اگه اون دوست پسرته چرا گذاشت پیش من باشی
گفتمش: اون به من اعتماد داری و الان شبه مگه با سلنا قرار نداری
از زبان جونگکوک
به دروغ بهشگفتم
از زبان ا.ت
جونگکوک گفت: سلنا بیب دارم میام خب بای
ا.ت گفت: بای
دوباره قلبم درد اومد رفتم قرصمو خوردم فقط قرصم میتونه آرومم کنه اخه چرا به اون میگه بیب مگه من قبلا بیبیش نبودم اون قول داده بود به غیر از من به کسی نگه بیب
بچه ها سه تا پارت براتون گزاشتم
شرط
۱۰تا لایک
۸.۴k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.