پارت ۲ اکیپ من
چند دقیقه دیگه بغیه هم رسیدن رفتیم تو
جین: اول کجا بریم
شوگا: بریم اونجا
به یه دکه اشاره کرد رفتیم اونجا باید با تفنگ یه سفینه ی فضایی رو میزدی خیلی اسون بود
ا ت: من یه چیزی میخوام بهم هیجان بده این خسته کنندس
کوک: منم همینطور
تهیونگ: ببینین اون دستگاهه که میزنی کیسه بوکسش میره توش
ا ت: توش؟
جیمین: لعنت به ذهن منحرفت ا ت
ات: انگار خودت ذهنت پاکه
جیهوپ: بیاین دیههه
جیمین و ات: اومدیم
رفتیم پیش بچه ها
کوک: اول من
کوک یه مشت محکم زد به کیس بوکس
کوک: اه امتیازم کامل نشد
ا ت:حالا من
تهیونگ: ات تو دختری فکر کنم نصف امتیازو بیشتر نگیری ولی ناراحت نشو
ا ت: ته کاری نکن بجای کیسه بوکس تو رو بزنم
تهیونگ: باشه بابا چرا اعصاب نداری
ات: یه لگد زد به کیسه بکس
ا/ت: ایول امتیاز کاملو گرفتم( ذوق)
تهیونگ:(هنگ بود)
کوک: دمت گرم دختر عاااللیی بود
جیمین: ببینین بچه ها تهیونگ لال شده
تهیونگ: چ.. چی من لال نشدم
ات: حالا ببین نصف امتیازو گرفتم
تهیونگ: باشه حالا
ات: ولی من یچیز میخوام هیجانش بیشتر باشه
نامجون: هیجان میخوای؟... بریم قطار وحشت
ات: باشه عالیه، بریم
جیهوپ: قطار وحشت؟ من نمیام
کوک: چرا هیونگ؟ نکنه میترسی😏
جیهوپ: معلومه که نمیترسم اصلا منم میام
جین: باشه پس بریم
رفتیم بلیط واسه قطار وحشت گرفتیم صفش زیاد طولانی نبود. من و نامجون و شوگا کنار هم نشستیم پشت سرمون کوک وجین جیمین و جیهوپ کنار هم
تهیونگ جلوتر از هممون اونجا که مثلا راننده قطار میشینه
جیمین: اوه، داره حرکت میکنه
جیهوپ: وویی نه
رفت تو یه تونل تاریک اول فقط تاریکی بود بعدش کم کم یه صدا هایی اومد
جین: جییییییییغ*
کوک: چته
جین: یه چیزی پامو گرفت
تهیونگ: شجاعتتو برم
نامجون: ات چته؟ چرا بالا رو نگاه می کنی
ات: انگار یچیزی دیدم
ا ت و شوگا و نامجون: *جیییییییییییغ *
جیمین: چی شد
کوک: بالا سرشون و ببین
جیمین: چیزی نیست روحه
بالا سرمون یه موجود سفید سرک کشید اونجا که ما نشسته بودیم که سه تایی یه جیغ بلند زدیم
تهیونگ: شما خیلی ترسو...*جیییییییغ*
ات: چیزی داشتی میگفتی؟(مسخره)
تهیونگ.: بی مزه
یه لحظه سکوت بود که یدفعه یه مشت موجود عجیب غریب حمله ور شدن
کوک: جییییییغ
جیمین: جیییییییغ
ات: جییییییییغ
همه: جیییییییغ
قطار از تونل بیرون اومد و وایستاد پیاده شدیم بدبخت جیهوپ هنوز تو شک بود
ا ت: جیهوپ سالمی؟
جیهوپ : ا... اره.. خوبم
جین : ولی خوب ترسیدیما
کوک: اوهوم
تهیونگ: بچه ها... بریم ترن هوایی
ات: ترن هوایی؟... چیزه.. من
تهیونک: میترسی
ات: نه معلومه که نه
تهیونگ: اشکالی نداره خجالت نداره که
ات: یکم میترسم...
ادامه دارد...
جین: اول کجا بریم
شوگا: بریم اونجا
به یه دکه اشاره کرد رفتیم اونجا باید با تفنگ یه سفینه ی فضایی رو میزدی خیلی اسون بود
ا ت: من یه چیزی میخوام بهم هیجان بده این خسته کنندس
کوک: منم همینطور
تهیونگ: ببینین اون دستگاهه که میزنی کیسه بوکسش میره توش
ا ت: توش؟
جیمین: لعنت به ذهن منحرفت ا ت
ات: انگار خودت ذهنت پاکه
جیهوپ: بیاین دیههه
جیمین و ات: اومدیم
رفتیم پیش بچه ها
کوک: اول من
کوک یه مشت محکم زد به کیس بوکس
کوک: اه امتیازم کامل نشد
ا ت:حالا من
تهیونگ: ات تو دختری فکر کنم نصف امتیازو بیشتر نگیری ولی ناراحت نشو
ا ت: ته کاری نکن بجای کیسه بوکس تو رو بزنم
تهیونگ: باشه بابا چرا اعصاب نداری
ات: یه لگد زد به کیسه بکس
ا/ت: ایول امتیاز کاملو گرفتم( ذوق)
تهیونگ:(هنگ بود)
کوک: دمت گرم دختر عاااللیی بود
جیمین: ببینین بچه ها تهیونگ لال شده
تهیونگ: چ.. چی من لال نشدم
ات: حالا ببین نصف امتیازو گرفتم
تهیونگ: باشه حالا
ات: ولی من یچیز میخوام هیجانش بیشتر باشه
نامجون: هیجان میخوای؟... بریم قطار وحشت
ات: باشه عالیه، بریم
جیهوپ: قطار وحشت؟ من نمیام
کوک: چرا هیونگ؟ نکنه میترسی😏
جیهوپ: معلومه که نمیترسم اصلا منم میام
جین: باشه پس بریم
رفتیم بلیط واسه قطار وحشت گرفتیم صفش زیاد طولانی نبود. من و نامجون و شوگا کنار هم نشستیم پشت سرمون کوک وجین جیمین و جیهوپ کنار هم
تهیونگ جلوتر از هممون اونجا که مثلا راننده قطار میشینه
جیمین: اوه، داره حرکت میکنه
جیهوپ: وویی نه
رفت تو یه تونل تاریک اول فقط تاریکی بود بعدش کم کم یه صدا هایی اومد
جین: جییییییییغ*
کوک: چته
جین: یه چیزی پامو گرفت
تهیونگ: شجاعتتو برم
نامجون: ات چته؟ چرا بالا رو نگاه می کنی
ات: انگار یچیزی دیدم
ا ت و شوگا و نامجون: *جیییییییییییغ *
جیمین: چی شد
کوک: بالا سرشون و ببین
جیمین: چیزی نیست روحه
بالا سرمون یه موجود سفید سرک کشید اونجا که ما نشسته بودیم که سه تایی یه جیغ بلند زدیم
تهیونگ: شما خیلی ترسو...*جیییییییغ*
ات: چیزی داشتی میگفتی؟(مسخره)
تهیونگ.: بی مزه
یه لحظه سکوت بود که یدفعه یه مشت موجود عجیب غریب حمله ور شدن
کوک: جییییییغ
جیمین: جیییییییغ
ات: جییییییییغ
همه: جیییییییغ
قطار از تونل بیرون اومد و وایستاد پیاده شدیم بدبخت جیهوپ هنوز تو شک بود
ا ت: جیهوپ سالمی؟
جیهوپ : ا... اره.. خوبم
جین : ولی خوب ترسیدیما
کوک: اوهوم
تهیونگ: بچه ها... بریم ترن هوایی
ات: ترن هوایی؟... چیزه.. من
تهیونک: میترسی
ات: نه معلومه که نه
تهیونگ: اشکالی نداره خجالت نداره که
ات: یکم میترسم...
ادامه دارد...
۱۴.۸k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.