تقاص عشق

« تقاص عشق »
پارت ۸۸

ات کاملا م*ست شده بود تو حال خودش نبود یهو افتاد تو بغل جیمین و چشم هایش بسته شد
دوباره چشم هاشو باز کرد و به جیمین خیره شد و با حالت م*ستی گفت
ات : جیمین تو امشب چه خوشتیپ شدی
جیمین : ات خیلی م*ست کردی بریم بالا تو اتاق دراز بکش خوب میشی
ات دستاشو رویه صورت جیمین گذاشت و با م*ستی گفت
ات : جیمین چرا لب هات غنچه ای هستن
ات از جیمین دور شد همینکه میخواست قدمی برداره یهو سرش گیج رفت نزدیک بود بیافته اما جیمین دستشو دوره کمرش حلقه کرد
جیمین : گفتم خیلی نخور اما گوش نکردی
ات چشم هاشو باز و بسته میکرد جیمین ات رو براید استایل بغل کرد و سمته پله ها رفت پله ها رو طی کرد و به اتاقی رسید وارده اتاق شد سمته تخت رفت و ات رو رویه تخت گذاشت ات دستاشو دوره گردنه جیمین حلقه کرده بود جیمین میخواست دور شه اما ات گره دستاشو از گردنه جیمین باز نکرد
نیم سانتی فاصله ای بین صورت هاشون نبود
ات :‌ جیمین میخواهی تنهام بزاری
جیمین : میخواهی تنهات بزارم
ات سرشو به نشانه نه تکون داد جیمین هم که منتظر همچین فرصتی بود همانطوری که رویه ات خم شده بود لبا*شو نزدیک لبا*ش کرد و می‌بوسید همانطوری کم کم رویه ات خیمه زد و لبا*شو از از لبا*ش برداشت دستشو روی گر*دنه ات کشید
جیمین : مین ات از آشنا شدن باهام پیشمونت میکنم
لبا*یش رو گذاشت رویه گرد*نه ات و م*ک عمیقی بهش زد به حدیکه گردنش به رنک آبی تبدیل شد ات از شدت درد به خودش پیچید دست هاشو گذاشت رویه شونه ها جیمین و کمی از خودش دورش کرد اما جیمین دست بردار نبود بند های نیم تنه تن رو پایین کشید و ....
( اسمات بقیشو خودتون پیش برید 🔞📿 )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سئول صبح
جیمین چشم هاشو باز کرد و به سمته ات چرخید ات با آرامش کامل خوابیده بود جیمین رویه تخت نشست دستشو برد لایه موهاش از پایین شد و سمته حمام رفت بعد از دوش گرفتن کوتاهی از حمام آمد بیرون سریع پیرهنشو پوشید و نگاهی به ات انداخت
جیمین : مین ات کارم دیگه با تو تموم شد
بعد از این حرف اش از اتاق رفت بیرون
ات کمی بعد با دل درد شدیدی چشم هاشو باز کرد بعد از چند دفعه پلک زدن دیدش درست شد رویه تخت نشست و دستش رو گذاشت رویه سرش
ات : آخ چقدر سرم درد می‌کنه
یهو یاده دیشب افتاد سریع کنارش رو نگاه کرد اما جیمین نبود دستشو رو گذاشت رویه دهنش و با خودش گفت
ات : من ....چیکار کردم ..... دیشب
آخی کشید درد زیر دلش بیشتر شده بود با یادآوری دیشب کمی اخم هایش توهم رفت
ات : انگار دیشب دشمن اش بود انگار فقط دلش رو خنک کرد اما من اینجوری تصور نکرده بودم من میخواستم هروقت با عشقم بودم صبح اش با اون چشم هامو باز کنم اون کنارم باشه اما..
با سختی از تخت پایین رفت و لباس هاشو از رویه زمین برداشت و به حمام رفت ....
دیدگاه ها (۰)

« تقاص عشق »پارت ۸۹ات از آپارتمان بیرون رفت کناره جاده ایستا...

« تقاص عشق »پارت ۹۰ مدتی گذشت دکتر با آزمایش تو دست اش آمد س...

« تقاص عشق »پارت ۸۷ات از در بزرگ عمارت رفت بیرون ماشین جیمین...

تقاص عشق پارت ۸۶زنگ خورد توهم کیف اش رو برداشت و روبه دینا ک...

دوست پسر دمدمی مزاج

گناهکار ) ۵۸ part گوشه لبش رو گزید و یه لباس خواب های ساده م...

پارت ۴۴ات: جیمین اخرین هشدارمه جیمین: عوم... منتظرم جیمین : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط