یک روز دست خودم را می گیرم

‌یک روز دست خودم را می گیرم
می برم به ناکجا ؛

جایی که سایه ی
هیچ عابری هم نباشد
چه برسد به تو !

یک روز دست خودم را می گیرم
می برم تا ناکجا؛

جایی که عشق
هزارسال بعد هم گذرش
آن طرف ها نیافتد !

یک روز می روم
و از تو تنها زخم هایت
را به یادگار می برم
و ذره ای کافور
که به روحِ مُرده ام بزنم !

یک روز می روم
و تو از پشت کاخِ غرورت
به پاهایی نگاه می کنی
که محکم قدم برمی دارند
و موهایی که مثل
تازه اعدام شده ای
از دار آویزانند
و تکان تکان می خورند
و
زنی را می بینی
که دیگر از همه چیز بریده
حتی از خودش
که می داند
پیش تو جا مانده !

#مریم_گلپور
دیدگاه ها (۳)

هر لذتی ڪه می‌پوشمیا آستینش دراز استیا کوتاه، یا گُشاد به قد...

با تو بودن خوبستو کلام تومثل بوی گل ، در تاریکی استمثل بوی گ...

در هوای گرم این روزهافڪر ڪردن به تـــــونسیم خنڪی ستڪه دنیای...

.گفتنی ها را که گفتم قربان سرت!با هر اعجازی که داشتم برایت پ...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط