آرامش قبل طوفان
#آرامش قبل طوفان
P12
تهیونگ: ا.ت بیا بریم نودل بخریم من گشنمه
ا.ت: باشه بمون یچی بپوشم بیام
تهیونگ: اوکی
ویو ا.ت: رفتم ی لباسی پوشیدمو رفتم پیش تهیونگ
خب بریم
تهیونگ: اوها نمیخوای بری عروسیاا
چقد خوشکل شده تو دلش میگه
ا.ت: من همینم بریم دیگه گشنم شد
تهیونگ: بریم
داشتیم میرفتیم ک ی موتور از بقل ا.ت رد شد داست میخورد بهش ک گرفتمش چرخوندمش و گرفتمش،تا نیوفته ک افتادمو ا.ت افتاد روم صورتمون فقط یک سانت باهم فاصله داشت
ا.ت: ب ب ببخشید بلند میشه
تهیونگ اشکال نداره(نیشخند)
ا.ت: قلبم اومد تو دهنم عررر
تهیونگ : ا.ت داری کجا میری فروشگاه رد کردی دختر (خنده)
ا.ت: ه ها چی اها اومدم
رفتن تو مغازه و نودل خریدن و رفتن خونه داشتن میخوردن
ا.ت: هووووو داغههه آخ دهنم سوختتتت
تهیونگ: ا.ت خوبی بزار برات آب بیارم
ا.ت: یااا دستت درد نکنهههه نبودی خورده بودم ب سقف (خنده کیوت)
تهیونگ: چقد کیوتی آخه (اروم)
ا.ت: چی؟
تهیونگ: میگم که کوک چرا نمیاد
ا.ت:آره خیلی دیر نکرده؟
تهیونگ: میاد بابا
ویو کوک: رفتم تو بار سلام سلام
آقای لی: سلام
خانومش:سلام آقای جئون
کوک: سلام حالتون چطوره
نشستم و ی دختر اومد کنارم نشست خودمو زود جمو جور کردمو گفتم میشه فاصله بگیرین
دختره: آخه کی دربرابر جذابیتت میتونه دووم بیاره
کوک: میشه نزدیک نشین
دختره: بیا برین تا بهت ی حالی بدم .
کوک: خانوم من زن دارم
دختره: برام مهم نیس میاد و برو پاش،میشینه و دستشو دور گردنش حلقه میکنه و بهش نزدیک میشه که کوک هولش میده
کوک: آقا لی ببخشید ولی جای مناسبی برای نن نیست اینجا من میرم خدافظ
آقای لی: جئون کوک وایستا اعع زفت گندش بزنن میخواستم باهاش شریک بشم
کوک: ا بار رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم و رفتم طرف خونه ک دیدم تهیونگ رو کاناپه خوابش برده و سر ا.ت رو پاهاشه
کوک: این دوتا چقد جور شدن خنگولا (خیشخند)
تهیونگ تهیونگ بیدار شو
تهیونگ: هومم چی شده ( خابالود)
کوک: بلندشو برو تو تختت بخواب
تهیونگ: کوک لطفا بزار شب اینجا بمونم (مظلوم)
کوک: باشه برو تو اتاق رو برویی اتاق من
تهیونگ: باشع سر ا.ت رو پایین میزاره و بدو بدو میره سمت اتاق
تهیونگ:شب بخیر اهالی عمارتتتت
کوک: شبخیر
بچه ها انقد نوشتم ک دستم جون نداره فردا میزارم
P12
تهیونگ: ا.ت بیا بریم نودل بخریم من گشنمه
ا.ت: باشه بمون یچی بپوشم بیام
تهیونگ: اوکی
ویو ا.ت: رفتم ی لباسی پوشیدمو رفتم پیش تهیونگ
خب بریم
تهیونگ: اوها نمیخوای بری عروسیاا
چقد خوشکل شده تو دلش میگه
ا.ت: من همینم بریم دیگه گشنم شد
تهیونگ: بریم
داشتیم میرفتیم ک ی موتور از بقل ا.ت رد شد داست میخورد بهش ک گرفتمش چرخوندمش و گرفتمش،تا نیوفته ک افتادمو ا.ت افتاد روم صورتمون فقط یک سانت باهم فاصله داشت
ا.ت: ب ب ببخشید بلند میشه
تهیونگ اشکال نداره(نیشخند)
ا.ت: قلبم اومد تو دهنم عررر
تهیونگ : ا.ت داری کجا میری فروشگاه رد کردی دختر (خنده)
ا.ت: ه ها چی اها اومدم
رفتن تو مغازه و نودل خریدن و رفتن خونه داشتن میخوردن
ا.ت: هووووو داغههه آخ دهنم سوختتتت
تهیونگ: ا.ت خوبی بزار برات آب بیارم
ا.ت: یااا دستت درد نکنهههه نبودی خورده بودم ب سقف (خنده کیوت)
تهیونگ: چقد کیوتی آخه (اروم)
ا.ت: چی؟
تهیونگ: میگم که کوک چرا نمیاد
ا.ت:آره خیلی دیر نکرده؟
تهیونگ: میاد بابا
ویو کوک: رفتم تو بار سلام سلام
آقای لی: سلام
خانومش:سلام آقای جئون
کوک: سلام حالتون چطوره
نشستم و ی دختر اومد کنارم نشست خودمو زود جمو جور کردمو گفتم میشه فاصله بگیرین
دختره: آخه کی دربرابر جذابیتت میتونه دووم بیاره
کوک: میشه نزدیک نشین
دختره: بیا برین تا بهت ی حالی بدم .
کوک: خانوم من زن دارم
دختره: برام مهم نیس میاد و برو پاش،میشینه و دستشو دور گردنش حلقه میکنه و بهش نزدیک میشه که کوک هولش میده
کوک: آقا لی ببخشید ولی جای مناسبی برای نن نیست اینجا من میرم خدافظ
آقای لی: جئون کوک وایستا اعع زفت گندش بزنن میخواستم باهاش شریک بشم
کوک: ا بار رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم و رفتم طرف خونه ک دیدم تهیونگ رو کاناپه خوابش برده و سر ا.ت رو پاهاشه
کوک: این دوتا چقد جور شدن خنگولا (خیشخند)
تهیونگ تهیونگ بیدار شو
تهیونگ: هومم چی شده ( خابالود)
کوک: بلندشو برو تو تختت بخواب
تهیونگ: کوک لطفا بزار شب اینجا بمونم (مظلوم)
کوک: باشه برو تو اتاق رو برویی اتاق من
تهیونگ: باشع سر ا.ت رو پایین میزاره و بدو بدو میره سمت اتاق
تهیونگ:شب بخیر اهالی عمارتتتت
کوک: شبخیر
بچه ها انقد نوشتم ک دستم جون نداره فردا میزارم
۵.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.