آرامش قبل طوفان

#آرامش قبل طوفان
p10
پرش زمانی ب شب
کوک؛ ا.ت پیشم بمون از پیشم جم نخور
ا.ت: اوکی نگران نباش
کوک: سلام آقای لی
آقای لی : سلام جونگ کوک چخبر ایشون کی هستن ؟
کوک: سلامتی جئون ا.ت همسرم هست
آقای لی : عه خشبختم
ا.ت : من همینطور
ویو کوک: داشتم شراب میخوردم که دیدم مین یونگی داره میاد طرف ا.ت
ا.ت: کوک میشه برم تا دستشویی
کوک:برو ولی مواظب باش
ا.ت: اوکی
ویو ا.ت : داشتم میرفتم دستشویی ک دوباره اون مرد اومد و منو چسبوند ب دیوار دشمن کوک بود انقد زورش زیاد بود ک نتونستم تکون بخورم
یونگی: تورو مال خودم میکنم
ا.ت: توعه عوضی میدونی ک کوک میکشتت ولم کن اشغال
یونگی: اینو قبول کن ک از اولش مال من بودی
ویو کوک: داشتم با جیمین حرف میزدم که متوجه شدم ا.ت دیر کرده رفتنم سمت دستشویی ک دیدم یونگی ا.تو چسبونده به دیوار ولی ا.ت داره مقاومت میکنه
کوک: مین یونگیییی
کوک یونگی رو میندازه و بهش مشت میزنه
ا.ت : کوک ولش کن لطفا
کوک: گفته بودم اگه به عشقم نزدیک شی میکشمت اشغال
یونگی : کی دیدی که به حرفت گوش بدم اون مال منه
کوک دست ا.تو میکشه میبرتش خونه و تو ماشین هیچ حرفی بینشون ردو بدل نمیشه
کوک: توضیح بده
ا.ت: ....
عیدتون مبالک❤