شیرین تو دست پادشاه

شیرین تو دست پادشاه
فرهاد اسیر یک نگاه
شیرین تو دست پادشاه
فرهاد ،حالا دیگه فرهاد واسهٔ شیرین من
راهی‌ نداره جز کندن کوه‌ غم
حالا دیگه تیشه شد همراه من
آخه شیرینو می‌خواد فرهاد من
روزی روز گاری از کو‌ه غم
پیر مخوفی رفت پیش فرهاد من
پیر مخوف گفت به فرهاد من
شیرین تو مرد‌ه ، ای وای من
از حسادتش بود اون پیرزن
وای وای وای فرهاد من
وای وای وای شیرین من

حالا دیگه تیشه همراه غم
شده دیگه قاتله فرهاد من
دیدگاه ها (۱)

شب فقط اونجاش که داری کور میشی از بیخابی اما فکر کردنو ترجیح...

بجای رسیدم که سیگارمو با سیگار قبلی روشن میکنم

Dark Blood p9

من و ملاقات با BTSpart «1۰»فردا صبح که چشمامو باز کردم دیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط