جمشید
#جمشید
#شاهنامه
#پیشدادی
یکی از پادشاهان اسطورهای ایرانیاست و قدمتی بس کهن دارد. نام او در #اوستا و متون #پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمدهاست. در اسطورههای ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شدهاست. در شاهنامه، جمشید، فرزند #تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور #فره_ایزدی را از دست میدهد و به دست #ضحاک کشته میشود
در اوستا پسر ویونگهنت (ویونگهان) است. نام او در اوستا به گونهٔ ییمَ آمدهاست. واژهٔ جمشید از دو بهره ساخته شدهاست، جم و شید، #جم دراوستایی برابر با همزاد و شید برابر با خورشید به کار برده میشود.در فرهنگ واژههای اوستا در پی نام جمشید چنین آمدهاست:«جمشید: دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جامها و آوندهای سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، برآوردن گوهرها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و میو... دست یافتند.و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان(ضحاک) روزگار خوش #آریاییها در نوردیده گشت و جمشید یا کشور آریایی به دست اژیدهاک به دو نیمه شد و ضحاکیان (بابلیان) هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن و کشتن فرمانروایی کردند.»
شاهنامه جمشید فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام در پی خود بینی، فره ایزدی را از دست میدهد و به دست ضخاک کشته میشود.پادشاهی جمشید در شاهنامه هفت صد سال است
جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد:فرمان داد تا تختی گران بها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فر ایزدی میکرد. جهانیان از شکوه و توانایی او خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند بر او گوهر افشاندند و آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، #نوروز خواندند. آن پس جمشید به خودکامه گی گرایید و فره ایزدی از او رخت بست و کار پادشاهی به نابسامانی رسید و ضحاکیان به ایران زمین تاختند:
گریختن جمشید از ضحاک
پس جمشید از ایران گریخت و تا صد سال کسی از او با خبر نبود تا گماشتگان ضخاک او را در دریای چین یافتند و به پیش ضحاک بردند و او جمشید را با ارّه به دو نیم کرد:بر او تیره شد فره ایزدی به کژی گرایید و نا بخردی
#شاهنامه
#پیشدادی
یکی از پادشاهان اسطورهای ایرانیاست و قدمتی بس کهن دارد. نام او در #اوستا و متون #پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمدهاست. در اسطورههای ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شدهاست. در شاهنامه، جمشید، فرزند #تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام به خاطر خودبینی و غرور #فره_ایزدی را از دست میدهد و به دست #ضحاک کشته میشود
در اوستا پسر ویونگهنت (ویونگهان) است. نام او در اوستا به گونهٔ ییمَ آمدهاست. واژهٔ جمشید از دو بهره ساخته شدهاست، جم و شید، #جم دراوستایی برابر با همزاد و شید برابر با خورشید به کار برده میشود.در فرهنگ واژههای اوستا در پی نام جمشید چنین آمدهاست:«جمشید: دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جامها و آوندهای سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، برآوردن گوهرها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و میو... دست یافتند.و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان(ضحاک) روزگار خوش #آریاییها در نوردیده گشت و جمشید یا کشور آریایی به دست اژیدهاک به دو نیمه شد و ضحاکیان (بابلیان) هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن و کشتن فرمانروایی کردند.»
شاهنامه جمشید فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام در پی خود بینی، فره ایزدی را از دست میدهد و به دست ضخاک کشته میشود.پادشاهی جمشید در شاهنامه هفت صد سال است
جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد:فرمان داد تا تختی گران بها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فر ایزدی میکرد. جهانیان از شکوه و توانایی او خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند بر او گوهر افشاندند و آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، #نوروز خواندند. آن پس جمشید به خودکامه گی گرایید و فره ایزدی از او رخت بست و کار پادشاهی به نابسامانی رسید و ضحاکیان به ایران زمین تاختند:
گریختن جمشید از ضحاک
پس جمشید از ایران گریخت و تا صد سال کسی از او با خبر نبود تا گماشتگان ضخاک او را در دریای چین یافتند و به پیش ضحاک بردند و او جمشید را با ارّه به دو نیم کرد:بر او تیره شد فره ایزدی به کژی گرایید و نا بخردی
۷.۴k
۰۴ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.