کارل هر روز به دیدن هلن میرفت و برایش جواهرات و لباس های
کارل هر روز به دیدن هلن میرفت و برایش جواهرات و لباس های گرون قیمت میبرد و سعی میکرد کمک کنه بیماری هلن درمان بشه .
کارل هرکاری تونست برای نجات جون هلن انجام داد.
اما تلاش هایش بی فایده بود و هلن فوت کرد.
ولی عشق و علاقه کارل همچنان باقی مونده بود.
کارل هزینه ی مراسم تشیع جنازه هلن رو پرداخت میکنه و از مادر و پدر کارل اجازه گرفت تا براش توی گورستان"کی وست"مقبره ای بسازه .
کارل هر شب به مقبره ی هلن میرفت و یه شب که دیوونه میشه و میزنه به سرش ،تصمیم میگیره که جسد هلن رو از قبر دربیاره و به خونه ببره.
کارل ادعا میکنه که هلن رو دیده و هلن ازش میخواسته که جسمش رو از قبر دربیاره.
حالا کارل برای جلو گیری از فروپاشی جسد،(اینجاست که دارک میشه)به کمک سیم و میله هاس جا لباسی استخوان هارو به هم وصل میکنه.
و برای حفظ ظاهر بیشتر ،چشم هاش از کاشه در میاره و از چشم مصنوعی استفاده مسکنه و اون جاگیزین چشمای خودش میکنه .
و براس اینکه پوستش تجزیه نشه ،روی پارچه ابریشمی ترکیبی از موم و گچ و بعد اون رو جایگزین پوست درحال تجزیه هلن کرد.
ولی این همه ماجرا نبود و کارل درون بدن هلن رو با تیکه های پارچه پر کرد تا شکل ظاهری بدنش حفظ بشه.
و موهای هلن رو تراشید و با موهای خودش برای خودش گلاه گیس درست کرد و گذاشت روی سرش.
با این کارش میخواست که هم شکل ظاهری عروسکی که درست کرد حفظ بشه و به مرور زمان موهاش دچار ریزش نشه(از اول کوبید ساخت )
لباس زنونه و دستکش بهش پوشونده بود و بهش جواهرات آویزان کرده بود .
و اون روی تخت نگه داشته بود.
کارب مقدار خیلی زیادی عطر و مواد ضد عفونی کننده و نگهدارنده استفاده میکرد تا بوی تعفن جسد توی فضا پخش نشه و بوی بد جسد رو بپوشونه.
بعد از ۷ سال زندگی عاشقانه کارل و جسد هلن ،توی سال 1940 شایعاتی پخش شد که تانزلر یه جسد توی خونه اش داره ،خواهر خلن به خونه کارل رفت و جشد هلن رو توی این وضعیت بد دید.
و کارل بازداشت میشه.
و طی بازداشت وضعیت روحی و روانی اش مورد بررسی قرار میگره ولی متاسفانه به عنوان بیمار روانی دسته بندی نشد
با وجود اینکه او برای حضور درجلسه محاکمه از سلامت عقلانی کامل برخوردار بود ،مشمول قانون مرور زمان شد وچند وقت بعد آزاد شد.
کارل هرکاری تونست برای نجات جون هلن انجام داد.
اما تلاش هایش بی فایده بود و هلن فوت کرد.
ولی عشق و علاقه کارل همچنان باقی مونده بود.
کارل هزینه ی مراسم تشیع جنازه هلن رو پرداخت میکنه و از مادر و پدر کارل اجازه گرفت تا براش توی گورستان"کی وست"مقبره ای بسازه .
کارل هر شب به مقبره ی هلن میرفت و یه شب که دیوونه میشه و میزنه به سرش ،تصمیم میگیره که جسد هلن رو از قبر دربیاره و به خونه ببره.
کارل ادعا میکنه که هلن رو دیده و هلن ازش میخواسته که جسمش رو از قبر دربیاره.
حالا کارل برای جلو گیری از فروپاشی جسد،(اینجاست که دارک میشه)به کمک سیم و میله هاس جا لباسی استخوان هارو به هم وصل میکنه.
و برای حفظ ظاهر بیشتر ،چشم هاش از کاشه در میاره و از چشم مصنوعی استفاده مسکنه و اون جاگیزین چشمای خودش میکنه .
و براس اینکه پوستش تجزیه نشه ،روی پارچه ابریشمی ترکیبی از موم و گچ و بعد اون رو جایگزین پوست درحال تجزیه هلن کرد.
ولی این همه ماجرا نبود و کارل درون بدن هلن رو با تیکه های پارچه پر کرد تا شکل ظاهری بدنش حفظ بشه.
و موهای هلن رو تراشید و با موهای خودش برای خودش گلاه گیس درست کرد و گذاشت روی سرش.
با این کارش میخواست که هم شکل ظاهری عروسکی که درست کرد حفظ بشه و به مرور زمان موهاش دچار ریزش نشه(از اول کوبید ساخت )
لباس زنونه و دستکش بهش پوشونده بود و بهش جواهرات آویزان کرده بود .
و اون روی تخت نگه داشته بود.
کارب مقدار خیلی زیادی عطر و مواد ضد عفونی کننده و نگهدارنده استفاده میکرد تا بوی تعفن جسد توی فضا پخش نشه و بوی بد جسد رو بپوشونه.
بعد از ۷ سال زندگی عاشقانه کارل و جسد هلن ،توی سال 1940 شایعاتی پخش شد که تانزلر یه جسد توی خونه اش داره ،خواهر خلن به خونه کارل رفت و جشد هلن رو توی این وضعیت بد دید.
و کارل بازداشت میشه.
و طی بازداشت وضعیت روحی و روانی اش مورد بررسی قرار میگره ولی متاسفانه به عنوان بیمار روانی دسته بندی نشد
با وجود اینکه او برای حضور درجلسه محاکمه از سلامت عقلانی کامل برخوردار بود ،مشمول قانون مرور زمان شد وچند وقت بعد آزاد شد.
۲.۵k
۲۷ آبان ۱۴۰۲