پدر بزرگ مرد،از بس سیگار کشید.مادربزرگ ساعت زنجیردار اورا به من بخشید...بعد ها که ساعت خراب شدساعت ساز، عکسی را به من دادکه درپشت ساعت پنهان شده بود دختری که شبیه جوانی مادربزرگم نبود!پیرمردچقدسیگارمیکشید