من خودم دیدم که دیشب با فریاد از خواب بیدار شد

من خودم دیدم که دیشب با فریاد از خواب بیدار شد
رفتم پیشش موهاشو نوازش کردم و گفتم آروم باش خواب بد دیدی حتما
با بغض گفت خواب بد نبود. کابوس بود؛خواب دیدم رفته
نمی دونستم بخندم یا گریه کنم اما گفتم اون چند وقتی میشه رفته چرا باور نمیکنی؟
موهاشو بهم ریخت و گفت چرا بعضی آدما هیچ وقت نمیرن؟چرا همیشه هستن؟چرا رفتنشونو باور نداریم؟
خواستم براش آب بیارم که یهو گفت:چرا انقدر مهربون بود که دلمون براش تنگ بشه؟اون اصلا حق رفتن نداشت.
برگشتم و نگاش کردم
نگام کرد
و جواب سوالش معما ترین چیز ممکن بود
#نرگس_بنار #مدل_لباس
دیدگاه ها (۱)

به نجوایی ،صدایم کن!بِدان...آغوش من باز است...! #سهراب_سپهری...

دو صد,میل به دیدار تو باشد, هر لحظه چنین است,,,,, #علیرضا_پی...

من در دل این خلوت و سکوت تو را یاد می کنم #فروغ_فرخزاد #مدل_...

‌‏مشامم از عطر آغوشِ تو پر است. آخر چرا تو نباید الان پیش من...

خب اومدم پارت بدم ولی قبلش یکم میحرفم

#مافیای_من #P4لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم ‍و رفتم دنبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط