ویو ته
ویو ته
رفتم جعبرو ازش گرفتم که با حرص دوباره ازمگرف
ته: بزار کمکت کنم
جیا: کمکت برا خودتتت
جعبرو .رفتو سرعتشو زیاد کردو رف پیش کوک
منم بشون اضافه شدم
ته: کمک میخواید
کوک: اره
میا: نننن
کوک: اره
جیا: ن ن ن
کوک: میگم ارهههه
جیا: خیبببببب
شروع کردیم ب وصل کردن چوبا با میخ ب همم
بد از دو ساعت کلبه ب هم چسبید ب شیشه درد نیاز دتشتیم برا پنجره و در
ته: خب چوبای سوخته رو بباید چیکار کنیم
جیا: از کی کمک گرفتیم ( تیکه)... اقا باید رنگش بزنیم بفهمم
ته: نکوشیمون مهندس
جیا: ارزشش مردنم نداری
ته: هعی جیا ببینن...( عصبی
کوک: خب خب اروم بیاید ادامه کارمون
رنک قهوه ایو برداشتیومو ستایی ب جون خونه افتادیم ظاهر خونه رنگ میکردیم
من کرممگرفتوو
فرچه رنگوو محکم تکون دادم گه رنگش پاچید اطراف
جونگ کوک جیا عصبی بم نکا میکردن
ته: ها؟
بدش ب هم دیکه نگه کردن
انگار میخوان طلافی کنن
رفتم جعبرو ازش گرفتم که با حرص دوباره ازمگرف
ته: بزار کمکت کنم
جیا: کمکت برا خودتتت
جعبرو .رفتو سرعتشو زیاد کردو رف پیش کوک
منم بشون اضافه شدم
ته: کمک میخواید
کوک: اره
میا: نننن
کوک: اره
جیا: ن ن ن
کوک: میگم ارهههه
جیا: خیبببببب
شروع کردیم ب وصل کردن چوبا با میخ ب همم
بد از دو ساعت کلبه ب هم چسبید ب شیشه درد نیاز دتشتیم برا پنجره و در
ته: خب چوبای سوخته رو بباید چیکار کنیم
جیا: از کی کمک گرفتیم ( تیکه)... اقا باید رنگش بزنیم بفهمم
ته: نکوشیمون مهندس
جیا: ارزشش مردنم نداری
ته: هعی جیا ببینن...( عصبی
کوک: خب خب اروم بیاید ادامه کارمون
رنک قهوه ایو برداشتیومو ستایی ب جون خونه افتادیم ظاهر خونه رنگ میکردیم
من کرممگرفتوو
فرچه رنگوو محکم تکون دادم گه رنگش پاچید اطراف
جونگ کوک جیا عصبی بم نکا میکردن
ته: ها؟
بدش ب هم دیکه نگه کردن
انگار میخوان طلافی کنن
۸.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.