توییت ترسناک
#توییت_ترسناک
من و مامانم تنها تو خونه ای که از پدربزرگم به ارث رسیده زندگی میکنیم
خونمون خیلی بزرگه و حیاطش پر از درخته نصفه شب بود که صدای جیغای مامانم رو شنیدم. هیچوقت تاحالا ندیده بودم که اینجوری جیغ بزنه. هراسون به دم در اتاقش رفتم. يهوو تلفن زنگ خونه زنگ خورد و همزمان باهاش صدای مامانم هم قطع شد تلفن رو جواب دادم، مامانم بود! گفت: اون صدای من نیست، بیا تو حياط باید فرار کنیم..
#روح
#جن
#عجایب
میپسندم❤️
من و مامانم تنها تو خونه ای که از پدربزرگم به ارث رسیده زندگی میکنیم
خونمون خیلی بزرگه و حیاطش پر از درخته نصفه شب بود که صدای جیغای مامانم رو شنیدم. هیچوقت تاحالا ندیده بودم که اینجوری جیغ بزنه. هراسون به دم در اتاقش رفتم. يهوو تلفن زنگ خونه زنگ خورد و همزمان باهاش صدای مامانم هم قطع شد تلفن رو جواب دادم، مامانم بود! گفت: اون صدای من نیست، بیا تو حياط باید فرار کنیم..
#روح
#جن
#عجایب
میپسندم❤️
۱.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.