پارت ۳
پارت ۳
رمان: عشق پر دردسر
دوروک: باشه دیگه نمیدونم بهت چی بگم عمر: بچه ها نمیاین بریم خونه سوسن: اها باشه عزیزم من الان میام دوروک بیا بریم که الان بهمون شک میکنه
خونه سوسعم.......
عمر: خب عزیزم من دیگه میرم خدافظ سوسن: باشه عزیزم برو مواظب خودت باش خدافظ
چند دقیقه بعد.....
سوسن: این دیگه صدای چیه برم ببینم چه خبره ولکان: سلام سوسن خانم سوسن: عوضی تو اینجا چیکار داری گمشو تا زنگ نزدم پلیس ولکان: اووو وحشی بازی چرا در میاری ببین الان خیلی خوب دارم باهات حرف میزنم اما یه دفعه دیدی اعصبانیتم بیشتر شد سوسن: ببین فقط یه چیزی ازت میخوام که دیگه اینجا نبینمت گمشو برو ولکان: شوهرت خونه هست سوسن: به تو چه اره خونه هست برای چی؟ عمر: سلام ببخشید شما با زن من اینجا چیکار داری ولکان: به توچه سوسن: عمر تو اینجایی مگه نرفتی عمر: برو داخل بعدا حرف میزنیم ولکان: ببین من کاری باهات ندارم فقط میخوام که به سوسن..... عمر: خفه شو اسم زن منو نیار زود گمشو برو ولکان: تو کی هستی که منو میزنی عمر: من؟ من شوهر همون زنیم که اسمش سوسنه الان شناختی بیا برو اصلا حوصلتو ندارم ولکان: عوضی من تورو میکشم قسم میخورم میکشم عمر: عه واقعا حالا برو بای بای شب خوبی داشته باشی و از کتک هات لذت برده باشی سوسن: عمر چیشد عمر: هیچی ردش کردم رفت سوسن: عمر مگه تو نرفته بودی عمر: دوروک نگرانت شده بود دیگه بهم گفت که چیشده اما تو هیچوقت بهم نگفتی واقعا که سوسن سوسن: چیکار کنم اون عوضی تحدیدم کرد که بلایی سرت میاره منم ترسیدم و چیزی نگفتم اما من نفهمیدم این کیه فقط دوروک گفت که تو رو اذیت میکرده کیه این؟ سوسن: این یعنی همین ولکان عمر: اره همین ولکان کیه چیکارت میشه
رمان: عشق پر دردسر
دوروک: باشه دیگه نمیدونم بهت چی بگم عمر: بچه ها نمیاین بریم خونه سوسن: اها باشه عزیزم من الان میام دوروک بیا بریم که الان بهمون شک میکنه
خونه سوسعم.......
عمر: خب عزیزم من دیگه میرم خدافظ سوسن: باشه عزیزم برو مواظب خودت باش خدافظ
چند دقیقه بعد.....
سوسن: این دیگه صدای چیه برم ببینم چه خبره ولکان: سلام سوسن خانم سوسن: عوضی تو اینجا چیکار داری گمشو تا زنگ نزدم پلیس ولکان: اووو وحشی بازی چرا در میاری ببین الان خیلی خوب دارم باهات حرف میزنم اما یه دفعه دیدی اعصبانیتم بیشتر شد سوسن: ببین فقط یه چیزی ازت میخوام که دیگه اینجا نبینمت گمشو برو ولکان: شوهرت خونه هست سوسن: به تو چه اره خونه هست برای چی؟ عمر: سلام ببخشید شما با زن من اینجا چیکار داری ولکان: به توچه سوسن: عمر تو اینجایی مگه نرفتی عمر: برو داخل بعدا حرف میزنیم ولکان: ببین من کاری باهات ندارم فقط میخوام که به سوسن..... عمر: خفه شو اسم زن منو نیار زود گمشو برو ولکان: تو کی هستی که منو میزنی عمر: من؟ من شوهر همون زنیم که اسمش سوسنه الان شناختی بیا برو اصلا حوصلتو ندارم ولکان: عوضی من تورو میکشم قسم میخورم میکشم عمر: عه واقعا حالا برو بای بای شب خوبی داشته باشی و از کتک هات لذت برده باشی سوسن: عمر چیشد عمر: هیچی ردش کردم رفت سوسن: عمر مگه تو نرفته بودی عمر: دوروک نگرانت شده بود دیگه بهم گفت که چیشده اما تو هیچوقت بهم نگفتی واقعا که سوسن سوسن: چیکار کنم اون عوضی تحدیدم کرد که بلایی سرت میاره منم ترسیدم و چیزی نگفتم اما من نفهمیدم این کیه فقط دوروک گفت که تو رو اذیت میکرده کیه این؟ سوسن: این یعنی همین ولکان عمر: اره همین ولکان کیه چیکارت میشه
۶.۵k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.