تا تو را داشته باشم، به خدا رو زده ام
تا تو را داشته باشم، به خدا رو زده ام
سرمه بر چشم سیه، شانه به گیسو زده ام
یوسف من تویی؛ من آن زن مصری که ز شوق
لحظه ی دیدنت انگشت به چاقو زده ام
با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق
تا که غرقم نکنی،یکسره پارو زده ام
مومن یاد تو ام، کافر عشق دگران
که سر قبله ی تو خم شده زانو زده ام
تا دلت را ببرم رفته ام هرراه که بود
دست بر شعبده و، جمبل و جادو زده ام
گاه از شادی و غم،گر که سرودم شعری
تویی منظور؛ فقط حرف دوپهلو زده ام ❤️
سرمه بر چشم سیه، شانه به گیسو زده ام
یوسف من تویی؛ من آن زن مصری که ز شوق
لحظه ی دیدنت انگشت به چاقو زده ام
با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق
تا که غرقم نکنی،یکسره پارو زده ام
مومن یاد تو ام، کافر عشق دگران
که سر قبله ی تو خم شده زانو زده ام
تا دلت را ببرم رفته ام هرراه که بود
دست بر شعبده و، جمبل و جادو زده ام
گاه از شادی و غم،گر که سرودم شعری
تویی منظور؛ فقط حرف دوپهلو زده ام ❤️
۸۵۸
۰۵ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.