پارت ۵

فیک معلم سخت گیر




ویو یونا
رفتم توی اتاق جون وون
+چی کار داری
جون وون.میشه به آیو بگی که من دوستش دارم
+چییی تو عاشق آیو شدی(ذوق)
جون وون.آروم الان می‌فهمه
+به مامان و بابا گفتی
جون وون.آره
+پس من اینجا غریبم
جون وون.ببخشید که بهت نگفتم
+پس من رفتم به آیو بگم
رفتم توی اتاق دیدم آیو داره با گوشیش بازی می‌کنه
+آیو می‌خوام ی چیزی رو بهت بگم میشه گوشیتو بزاری کنار
&خوب گوشیمو گذاشتم کنار چی شده
+خوب راستش
&چی شده(نگران)
+خوب
&بگو دیگه(نگران)
+جون وون ازت خوشش میاد یعنی دوستت داره
&چییی(تعجب)
+جوابت چیه
&میشه به جون وون خودش بگی بیاد
+اوکی
رفتم پیش جون وون
+داداش آیو داره میگه بیا
جون وون.چی الان میام
رفتیم داخل اتاق من
&جون وون تو واقعا منو دوست داری
جون وون.آره دوستت دارم
&منم دوستت دارم
جون وون.سری ل.ب.ش رو روی ل.ب آیو گزاشت
+اهم اهم اینجا سینگل نشسته
جون وون و آیو هر دو خندیدن






#فیک
دیدگاه ها (۳)

پارت ۶

پارت۷

پارت ۴

پارت ۳

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴⁸+ممنونم برای همه چی....-مشکلی نیست......

رمان بغلی من پارت ۴۲ ستی:علیک سلام یاد ما افتادی دیانا: زنگ ...

سناریو وقتی تحریکشون می کنی و بعد میری تو اتاق و درو قفل میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط