پارت ۶

فیک معلم سخت گیر




+هرهره راستی آیو امشبو برو پیش جون وون می‌خوابی
جون وون.راست میگه
&اما مامان بابات
جون وون.اونا می‌دونن و مامان بابای تو هم می‌دونن
&چییی
+زهر مار آروم تر کوشم درد گرفت،حالا هم برید بخوابید
جون وون و آیو رفتن
خودم رو انداختم روی تخت با یاد آوری یانگ سو گریم گرفت چرا باید همچین کاری کنه از بس گریه کردم نفهمیدم کی خوابم برد
پرش زمان به صبح
ویو یونا
از خواب بیدار شدم رفتم آماده شدم اومدم بیرون دیدم آیو هم آمادست
+بریم
&بریم
رفتم دانشگاه وقتی رسیدم رفتم نشستم که دیدم استاد اومد
_خوب سلام حالتون خوبه
همه.بله
_خانم یونا تنبیهات رو نوشتی
+بله
ویو نامجون
وقتی تنبیهاش رو آورد مثل همدیگه نبودن،فقط بخاطر اینکه دوستش دارم چیزی بهش نگفتم
_خوب دیگه یاد گرفتید که سر کلاس من ساکت باشید
همه.بله
ویو یونا
رفتم نشستم دیدم سوهو (بغل دستیش متاسفانه ) دستش رو گزاش روی ر.و.ن ل.خ.ت.م
+چی کار میکنی
سوهو. ششششش ساکت الان استاد می‌فهمه .
یکی زدم تو گوشش که همی کلاس نگام کردن
_یونا چرا سوهو رو زدی
+استاد داشت به پام دست میزد
سوهو.استاد دوست پسرشم
یکی دیگه زدم تو صورتش
+خفه شو من گوه بخورم همچین دوسپسری داشته باشن
_سوهو دفتر یونا تو هم برو دفتر
سوهو.چشم
+چشم






#فیک
دیدگاه ها (۴)

پارت۷

پارت ۸

پارت ۵

پارت ۴

های رمان قبلی که نوشتم چون گفتین بد ادامه نمیدم میخوام یدون...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط