ببخشید که این چند وقت پارت بعدی نزاشتم
ببخشید که این چند وقت پارت بعدی نزاشتم
معشوقه ارباب پارت۹
صدای کلید میا بدو بدو رفتم سمت کوک
_سلام
.....
_جونگکوک
...
میره سمت کوک دیدم که روی س*ی*نش خراش بزرگ میری خلوشو میگیری
_چیشده(شکه و نگران)
......
_جونگکوک
بعدن حرف میزنم(برادم داره از خون میره داری میگی بعدن حرف بزنیم)
_نمیشه بیا بریم دکتر اگع نیای نه من نه تو
باش(حرسی و اروم)
کوک و ا.ت میزن دکتر
نکته: از اونجای که ادمین گلتون تنبل هست خلاصه میگم
میرن بیمارستان و بخیه میزنن میای خونه و میخوابن
دو روز بعد
ویوی کوک
این چند روز ا.ت خیلی بهم توجه میکنه ولی خودش درست نمیخوابه
ویوی بنده(هیچ ایده ی واسه اسم خودم نداشتم بخواتر همین گفتم بنده😂😊)
ا.ت این چند وقت خیلی خیلی به کوک میرسید و اصلا بع خودش نمیرسید و بخواتر همین روز خیلی خسته بود
ویوی ا.ت
حاله کوک خیلی بهتر شده ولی باز هم یکم بد امروز یکم خوابیدم
وقتی بیدار شدن دیدم کوک نیست وقتی رفتم توی اشپز خونه دیدم که داره اشپزی میکه نتونستم چشم ازش بردارم خیلی هات شده بود (خاک به سرم خواهرم) وقتی برگشت یه لحضه شوک بهم واردشد ازش پرسیدم:
_چرا استراحت نکردی؟
گفتم یکم استراحت کنی خیلی خسته ی برو استراحت کن
_هنوز زخمت تازست باید استراحت کنی
(لب خند زد😊) الان میام
_مطمئن باشم میای
اره
_میشیتم تا خودت بیای
+ بیا بریم
_😊
.......
✦شرط بعدی✦
لایک ⓪②
کامنت⑥①
معشوقه ارباب پارت۹
صدای کلید میا بدو بدو رفتم سمت کوک
_سلام
.....
_جونگکوک
...
میره سمت کوک دیدم که روی س*ی*نش خراش بزرگ میری خلوشو میگیری
_چیشده(شکه و نگران)
......
_جونگکوک
بعدن حرف میزنم(برادم داره از خون میره داری میگی بعدن حرف بزنیم)
_نمیشه بیا بریم دکتر اگع نیای نه من نه تو
باش(حرسی و اروم)
کوک و ا.ت میزن دکتر
نکته: از اونجای که ادمین گلتون تنبل هست خلاصه میگم
میرن بیمارستان و بخیه میزنن میای خونه و میخوابن
دو روز بعد
ویوی کوک
این چند روز ا.ت خیلی بهم توجه میکنه ولی خودش درست نمیخوابه
ویوی بنده(هیچ ایده ی واسه اسم خودم نداشتم بخواتر همین گفتم بنده😂😊)
ا.ت این چند وقت خیلی خیلی به کوک میرسید و اصلا بع خودش نمیرسید و بخواتر همین روز خیلی خسته بود
ویوی ا.ت
حاله کوک خیلی بهتر شده ولی باز هم یکم بد امروز یکم خوابیدم
وقتی بیدار شدن دیدم کوک نیست وقتی رفتم توی اشپز خونه دیدم که داره اشپزی میکه نتونستم چشم ازش بردارم خیلی هات شده بود (خاک به سرم خواهرم) وقتی برگشت یه لحضه شوک بهم واردشد ازش پرسیدم:
_چرا استراحت نکردی؟
گفتم یکم استراحت کنی خیلی خسته ی برو استراحت کن
_هنوز زخمت تازست باید استراحت کنی
(لب خند زد😊) الان میام
_مطمئن باشم میای
اره
_میشیتم تا خودت بیای
+ بیا بریم
_😊
.......
✦شرط بعدی✦
لایک ⓪②
کامنت⑥①
۲.۵k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.