قلدر مدرسه ( پارت ۱۶ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]

ته: فکر نکنم چون معلوم خیلی خستن
کوک: *نگاه شیطانی* خدافظ
پا میشم میرم سمت تخت
ته: کجا میری منم میام *خنده*
میریم سمتشون
ته؛ عشقتو بردار بزار رو تخت خودش خانومم تو خواب اذیت میشه*اروم*
کوک: * خنده * مسخره *آروم*
ته: *خنده* نه جدی میگم برش دار
کوک: بیدار شن میفهمن جاشون عوض شده که
ته: یه بهونه میاریم دیگه
کوک: خیل خب
سوآ رو بغل میکنم میذارمش رو تختش خودم کنارش دراز میکشم بغلش میکنم موهاشو کنار میزنم خیلییییی آروم لبشو میبوسم (شیطون)
ته هم پیش ارا دراز میکشه بغلش میکنه لبشو سطحی میبوسه (شیطوننننن)

« ۲ ظهر »
// ویو سوآ //
آروم چشامو باز میکنم میبنم تو بغلشم و هلش میدم و جیغ
ارا با جیغم بیدار میشه میبینه بغل تهه هلش میده و جیغ
ته: ای اخ کمرم *ناله بخاطر درد*
کوک: آخخخ
سوآ: ت....تو رو تخت من چیکار میکنی؟
کوک: چیزه.... فک کردم تخت منه... خسته بودم چشام کار نمی‌کرد ببینم کجا خوابیدم *بهونه*
سوآ: اصلن من چجور اومدم رو تخت
کوک: از تخت ارا افتادی آوردمت اینجا
سوآ: آها حالا گمشو رو تخت خودت
ارا: تو پیش من چه غلطی میکنی؟ کی اومدی اصن؟
ته: *دنبال بهونه* امممم خب داشتم از کنار تختت رد میشدم... افتادم رو تختت و تو هم تو خواب محکم بغلم کردی نتونستم پاشم
ارا: خفه شو گمشو برو سر جات
کوک: باشه باشه، آخخخخ ترکوندی منو
میره رو تختش
سوآ: حقته
ته: اوکی، اخ کمرم... شکست
ارا: بشکنه نمیتونی پاشی، بدو سریع تر، سوسول بازیو بذار کنار
تهکوک: *خنده ریز*
ارا: مرض

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK