تکپارتی جیمین ( درخواستی)
تکپارتی جیمین (#درخواستی)
ویو ا. ت
سلام من ا. ت هستم 2ساله با پارک جیمین از بی تی اس ازدواج کردم من 20سالمه
ویو جیمین
سلام من پارک جیمین هستم 2ساله با پارک ا. ت ازدواج کردم و من 24سالمه
ویو ا. ت
از خواب بلند شدم دیدم جیمین رفته سرکار رفتم دستشوی کارای لازم رو کردم رفتم اشپزخونه صبحانه خوردم بعد ظرف ها رو جم کردم امروز قرار بود جیمین زودتر بیاد
خیلی ذوق داشتم چون این چند روزه زیاد پیشم نبود رفتم غذای مرود علاقه جیمین رو برا ناهار درست کردم و منتظر جیمین بودم تا بیاد
ویو جیمین
داشتم از سرکار میومدم خونه خیلی خوشحال بودم چون امروز میتونستم با ا. ت وقت بگذرونم رفتم خونه ا. ت رو دیدم که منتظره منه
جیمین: سلام زندگیم
ا. ت: سلام عشقم (جیمین رو بغل کرد)
جیمین: دلم برات تنگ شده بود نفسم (گونه ا. ت رو بوسید)
ا. ت: ناهار غذای مورد علاقت رو درست کردم
جیمین: اخ جون تو بهترینی نفسم
ا. ت: تا تو بری لباس عوض کنی من هم میز رو میچینم
ویو جیمین
رفتم داخل اتاق لباس عوض کردم وقتی رفتم تو اشپزخونه چشمام گشاد شود یه میز عاشقانه قشنگ چیده بود
ا. ت: این برای تو عشقم
جیمین: عاشقتم نفسم
ا. ت:منم زندگیم
جیمین: (ا. ت رو میبوسه) تو فرشته زندگی منی
ا. ت:( سرخ میشه و لبخند میزنه و میره بغل جیمین جیمین هم محکم بغلش میکنه و بعد میرن ناهار میخورن و کلی خوش میگذرونن)
پایان:)
ببخشید بد شد
ویو ا. ت
سلام من ا. ت هستم 2ساله با پارک جیمین از بی تی اس ازدواج کردم من 20سالمه
ویو جیمین
سلام من پارک جیمین هستم 2ساله با پارک ا. ت ازدواج کردم و من 24سالمه
ویو ا. ت
از خواب بلند شدم دیدم جیمین رفته سرکار رفتم دستشوی کارای لازم رو کردم رفتم اشپزخونه صبحانه خوردم بعد ظرف ها رو جم کردم امروز قرار بود جیمین زودتر بیاد
خیلی ذوق داشتم چون این چند روزه زیاد پیشم نبود رفتم غذای مرود علاقه جیمین رو برا ناهار درست کردم و منتظر جیمین بودم تا بیاد
ویو جیمین
داشتم از سرکار میومدم خونه خیلی خوشحال بودم چون امروز میتونستم با ا. ت وقت بگذرونم رفتم خونه ا. ت رو دیدم که منتظره منه
جیمین: سلام زندگیم
ا. ت: سلام عشقم (جیمین رو بغل کرد)
جیمین: دلم برات تنگ شده بود نفسم (گونه ا. ت رو بوسید)
ا. ت: ناهار غذای مورد علاقت رو درست کردم
جیمین: اخ جون تو بهترینی نفسم
ا. ت: تا تو بری لباس عوض کنی من هم میز رو میچینم
ویو جیمین
رفتم داخل اتاق لباس عوض کردم وقتی رفتم تو اشپزخونه چشمام گشاد شود یه میز عاشقانه قشنگ چیده بود
ا. ت: این برای تو عشقم
جیمین: عاشقتم نفسم
ا. ت:منم زندگیم
جیمین: (ا. ت رو میبوسه) تو فرشته زندگی منی
ا. ت:( سرخ میشه و لبخند میزنه و میره بغل جیمین جیمین هم محکم بغلش میکنه و بعد میرن ناهار میخورن و کلی خوش میگذرونن)
پایان:)
ببخشید بد شد
۷۶.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.