گاهی آنقدر دلتنگِ
گاهی آنقدر دلتنگِ
تو می شوم...
که برایم فرقی نمی کند
ساعت چند است
یا اینکه حتئ
شب است یا اینکه روز
گاهی آنقدر دلتنگت می شوم
که چراغ های اتاقم را
ناخواسته خاموش می کنم
پنجره را می بندم
روی تختم دراز می کشم
گوشی ام را برمی دارم
آهنگ مورد علاقه ام
با صدای ملایم می گذارم
و بعد....
باصدای بلند بلند گریه می کنم
تا کمی آرام شوم...!!
تو می شوم...
که برایم فرقی نمی کند
ساعت چند است
یا اینکه حتئ
شب است یا اینکه روز
گاهی آنقدر دلتنگت می شوم
که چراغ های اتاقم را
ناخواسته خاموش می کنم
پنجره را می بندم
روی تختم دراز می کشم
گوشی ام را برمی دارم
آهنگ مورد علاقه ام
با صدای ملایم می گذارم
و بعد....
باصدای بلند بلند گریه می کنم
تا کمی آرام شوم...!!
۹.۴k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.