داستان پری و شاهزاده ارواح پارت دو

داستان پری و شاهزاده ارواح پارت دو
لوکاس گفت من شاهزاده ارواح هستم و جز روح ها حساب نمیشم من فقط روح هارو میبینم و بهشون دستور میدم شاهزاده ارواح هستم چون این گردنبند رو گردنمه
لوکاس مکثی کردو گردنبند رو از گردنش در اورد و به ارورا داد ادامه داد این گردنبندو مادرم بهم داده مادرم قبلا ملکه ارواح بود ولی بخاطر یسری اتفاقات به یه دنیای دیگه رفت تو اون دنیا مادرم خودش یه روح هست
ارورا گفت پس تو وقتی مادرت به دنیای ارواح رفت چی کار کردی؟
لوکاس گفت من به عنوان شاهزاده دستوراتی مهم میدادم دستوراتی که مادرم قبلا به من میداد و من حالا دستورات رو به دیگران میدم
یه دفعه لوکاس یه فکر جدید تو سرش اومد اون میخواست به ارورا پیشنهاد ازدواج بده
قبل از اینکه فرصت کنه چیزی بگه ارورا گفت من باید برم چون ملکه پری ها هستم نمیشه اونارو تنها بزارم و قبل از اینکه جوابی از لوکاس بشنوه رفت
بچه ها امیدوارم دوستش داشته باشید ادامه داره اما خب چون طولانی میشه میخوام تو پارت سه ادامشو بزارم میدونم خیلی پارت ها زیاد میشه اما خب اگه بخوام همینجا ادمشو بگم خیلی طولانی میشه
راستی خوشتون اومد؟🥺🥺🥺
دیدگاه ها (۹)

داستان پری و شاهزاده ارواح پارت3لوکاس میخواست بره دنبال آرور...

قاب کیوت💝

داستان پری و شاهزاده ی ارواح پارت یکیک روز ارورا داشت شنا می...

سلام به همه شماا خب اعع بچه ها . از اونجایی که واقعا تو ادیت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط