پارت ³
پارت ³
- من فقط میتونم برات یه ددی باشم
+اوکی
-واقعا *تعجب
+اره
-یه دنده پرو *سرد
+مثل خودت
( کلا ته سرد و خشک حرف میزنه )
-من بدترم
+بدتر از تو هم وجود داری 🌚
-تو رو باید اینجا بستری میکردن نه منو
+میدونی چرا اینجا اولین دکترت منم؟
-نمیدونم
+چون من از همه ی دکتر ها پرو تر و یک دنده ترم
-ایش
+اسمت *جدی
-تهیونگ*سرد
+اسم قشنگیه... ددی؟
-تو ... تعجب
+برای امروز کافیه... بعدا میبنمت*ذست تکون دادن
-دختره ی.... *عصبی شد
+عاعا ما دوستیما
رفت
ات ویو
هوف داشتم سکته میکردم این کیه دیگه ایش میگه بگو ددی هه اوم خودش شروع کرد منم کم نمیارم همین که باهام ارتباط برقرار کرد خیلیه 😐🙄
رفتم به ببمار های دیگه سر زدم اونا هم مثل این یه دندن ایش
۱۲:۳۰
به ساعت نگاه کردم از صبحه که اینجام وای خدای من هیچی هم جز یه قهوه نخوردم ... پول تاکسی رو حساب کردم این چند روز مجبورم با تاکسی برم چون ماشینم خرابه در خونه رو باز کردن رفتم لباسم و عوض کردم و رفتم یه نودل فوری درست کردم من تو خونه جدا زندگی میکنم راستش خانوادم تو امریکان و زیاد به دیدنم نمیان غذام و درست کردم و خوردم که صدای در اومد رفتم در و باز کردم که....
دیدم یوراست اره دیگه رفتیم فیلم دیدیم و خوراکی خوردیم و اینا
۳روز بعد
این چند روز رابطم با تهیونگ خیلی بهتر شده بود و دیگه داشتم راضی میکردم رئیس رو که این بدبخت و ول کنه و این سالمه
تو خونه نشسته بودم که یورا زنگ زد گفت کوک رفته دیدن یکی از دوستاش منم رفتم پیشش
- من فقط میتونم برات یه ددی باشم
+اوکی
-واقعا *تعجب
+اره
-یه دنده پرو *سرد
+مثل خودت
( کلا ته سرد و خشک حرف میزنه )
-من بدترم
+بدتر از تو هم وجود داری 🌚
-تو رو باید اینجا بستری میکردن نه منو
+میدونی چرا اینجا اولین دکترت منم؟
-نمیدونم
+چون من از همه ی دکتر ها پرو تر و یک دنده ترم
-ایش
+اسمت *جدی
-تهیونگ*سرد
+اسم قشنگیه... ددی؟
-تو ... تعجب
+برای امروز کافیه... بعدا میبنمت*ذست تکون دادن
-دختره ی.... *عصبی شد
+عاعا ما دوستیما
رفت
ات ویو
هوف داشتم سکته میکردم این کیه دیگه ایش میگه بگو ددی هه اوم خودش شروع کرد منم کم نمیارم همین که باهام ارتباط برقرار کرد خیلیه 😐🙄
رفتم به ببمار های دیگه سر زدم اونا هم مثل این یه دندن ایش
۱۲:۳۰
به ساعت نگاه کردم از صبحه که اینجام وای خدای من هیچی هم جز یه قهوه نخوردم ... پول تاکسی رو حساب کردم این چند روز مجبورم با تاکسی برم چون ماشینم خرابه در خونه رو باز کردن رفتم لباسم و عوض کردم و رفتم یه نودل فوری درست کردم من تو خونه جدا زندگی میکنم راستش خانوادم تو امریکان و زیاد به دیدنم نمیان غذام و درست کردم و خوردم که صدای در اومد رفتم در و باز کردم که....
دیدم یوراست اره دیگه رفتیم فیلم دیدیم و خوراکی خوردیم و اینا
۳روز بعد
این چند روز رابطم با تهیونگ خیلی بهتر شده بود و دیگه داشتم راضی میکردم رئیس رو که این بدبخت و ول کنه و این سالمه
تو خونه نشسته بودم که یورا زنگ زد گفت کوک رفته دیدن یکی از دوستاش منم رفتم پیشش
۱.۱k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.