پارت ۳

ویو آنا
وا چرا این یه دفه طرف اینو گرف ولش فعلا باید
مال و اموالشو بکشم
ویو کوک
انقد کتکش زده بودن که بیهوش شده بود بردمش
سمت درمانگاه مدرسه دکتر زخماشو پانسمان کرد
به هوش اومد
مکالمه بین ته و کوک
کوک:بهتری
ته : من کجام؟
کوک : تو درمانگاهی بخاطر زخم های روی تنت
ته من به این رخما عادت کردم
کوک ولی دیگه نباید عادت کنی حالا پاشو بربم حیاط
ته باشه
ویو کوک
خون ازش رفته بود رفتم سمت بوفه یه شیر توت فرنگی گرفتم و پیشش رفتم و دادم بهش
ته :میگم دلت برام سوخت نجاتم دادی
کوک نمیدونم کسی رو نمیتونم ببینم روش قلدری میشه
ته آها،میگم میای باهم دوس بشیم؟
کوک :آره چرا که نه
ته: من تهیونگم ولی ته صدام میکنن
کوک منم جونگکوک هستم ولی کوک صدام میکنم
ته خوشحالم قبول کردی که دوسش شیم
کوک منم همین طور
ته بریم کلاس
کوک بریم

ویو آنا
لعنتی خیلی با اون صمیمی شده
چه کار کنم بزار با بابام زنگ بزنم
مکالمه بین آنا و بابای آنا
آنا بابا
ب/ا:جانم
آنا بابا اون با یکی دیگه صمیمی شده نمیتونم بگیرمش
ب/ا:نگران نباش فکر همه جا رو کردم







حمایت؟؟؟؟؟؟؟