دو پارتی چان

دو پارتی چان

(درخواستی)



به اجبار ازدواج کردین و عاشقته.
ویو ا/ت
عروسی تموم شده بود و از حموم اومده بودم و داشتم موهامو خشک میکردم که چان بدون هیچ حرف و نگاهی بهم اومد و روی تخت دراز کشید ، موهامو کامل خشک کردم
و خواستم برم توی یه اتاق دیگه بخوابم که صداش متوقفم کرد.
_ا/ت کجا میری؟
میرم بخوابم.
_اونوقت کجا؟
تو اتاق بغلی.
_درسته به اجبار ازدواج کردیم ولی باید تظاهر کنیم پس بیا بخواب اینجا.
دیدگاه ها (۰)

پارت۲بدون هیچ اعتراضی رفتمو کنارش دراز کشیدم و پشتمو بهش کرد...

میخوام فیک بنویسم

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط