فیک : ددی مافیایی من
فیک : ددی مافیایی من
پارت : 54
تهیونگ ویو :
یونگی به راننده گفت نایون، نلی و بورام رو ببره عمارته خودش
و همشون سواره ماشیناشون شدن ولی یونگی سواره ماشینه من شد و هر چقدر که بهش گفتم بزاره من رانندگی کنم نزاشت و گفت من حالم خوب نیست و خودش رانندگی می کنه
داخله طوله راه بینمون سکوت بود که یونگی گفت
یونگی : ته
تهیونگ : بله هیونگ؟
یونگی : حالت خوبه؟
تهیونگ : آ، آره حالم خوبه ( لبخند همراه با بغض)
یونگی : هه
یونگی : تو اصلا بلد نیستی که دروغ بگی
( دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد که رسیدیم به عمارت
و همه پسرا و خودمو یونگی از ماشین پیاده شدیم
و میخواستم برم داخله عمارت که دیدم پسرا هم دارن دنبالم میان داخل برای همین گفتم)
تهیونگ : شما نمیخواید برید؟
کوک : نه
هوپی : امشب رو میخوایم که کناره هم باشیم
تهیونگ : نمـ..
نامی : هیس حرفی نشنوم الان همه باهم میریم داخل
ته : اوففف باشه
( اینو گفتم و باهم رفتیم داخل)
جیمین : میگم نظرتون چیه که یکم مست کنیم؟
هوپی : را، راستی داخله بار مست نکردیم نظرتون چیه که چندتا شیشه سوجو سفارش بدم؟
ته : نمیخواد
یونگی : چرا خیلیم میخواد
یونگی : هوپی همین الان 15 تا شیشه سوجو سفارش بده
ته : هیونگ ولی 15 تا شیشه یزره زیاد نیست؟
یونگی : نه نیست
تهیونگ : باشه
( 15 مین بعد)
همینجور داشتم با بغض به جیا فکر میکردم که یکی در زد حتما سوجو هارو اوردن
چون میخواستیم مست کنیم کوک همه خدمتکارا رو فرستاد که برن برای همین نامجون رفت درو باز کرد و سوجو هارو گرفت و پول رو پرداخت کرد و اومد داخل و گفت)
نامجون : بچه ها بیاید اینم سوجو ها
ــــــــــــــــ
پارت : 54
تهیونگ ویو :
یونگی به راننده گفت نایون، نلی و بورام رو ببره عمارته خودش
و همشون سواره ماشیناشون شدن ولی یونگی سواره ماشینه من شد و هر چقدر که بهش گفتم بزاره من رانندگی کنم نزاشت و گفت من حالم خوب نیست و خودش رانندگی می کنه
داخله طوله راه بینمون سکوت بود که یونگی گفت
یونگی : ته
تهیونگ : بله هیونگ؟
یونگی : حالت خوبه؟
تهیونگ : آ، آره حالم خوبه ( لبخند همراه با بغض)
یونگی : هه
یونگی : تو اصلا بلد نیستی که دروغ بگی
( دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد که رسیدیم به عمارت
و همه پسرا و خودمو یونگی از ماشین پیاده شدیم
و میخواستم برم داخله عمارت که دیدم پسرا هم دارن دنبالم میان داخل برای همین گفتم)
تهیونگ : شما نمیخواید برید؟
کوک : نه
هوپی : امشب رو میخوایم که کناره هم باشیم
تهیونگ : نمـ..
نامی : هیس حرفی نشنوم الان همه باهم میریم داخل
ته : اوففف باشه
( اینو گفتم و باهم رفتیم داخل)
جیمین : میگم نظرتون چیه که یکم مست کنیم؟
هوپی : را، راستی داخله بار مست نکردیم نظرتون چیه که چندتا شیشه سوجو سفارش بدم؟
ته : نمیخواد
یونگی : چرا خیلیم میخواد
یونگی : هوپی همین الان 15 تا شیشه سوجو سفارش بده
ته : هیونگ ولی 15 تا شیشه یزره زیاد نیست؟
یونگی : نه نیست
تهیونگ : باشه
( 15 مین بعد)
همینجور داشتم با بغض به جیا فکر میکردم که یکی در زد حتما سوجو هارو اوردن
چون میخواستیم مست کنیم کوک همه خدمتکارا رو فرستاد که برن برای همین نامجون رفت درو باز کرد و سوجو هارو گرفت و پول رو پرداخت کرد و اومد داخل و گفت)
نامجون : بچه ها بیاید اینم سوجو ها
ــــــــــــــــ
۸.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.