پارت ۴
پارت ۴
سولی زن قوی
ویو سولی صب از خواب پا شدم میخواستم برم مدرسه و دیدم مدرسه دایر شده😑 گفتم بزار بخوابم ولی دیدم جیهون گفت لباساتو بپوش تو ی رستوران دعوتی و امروز تولد منه سولی تعجب کرد نمیدونست امروز تولد جیهونه
سولی به جیهون پیام داد: ام ببخشید که قبل تولدت گذاشتم راهی بیمارستان شی ( سولی ولی با جیهون قهره) سولی به جیهون گفت که من الان اماده میشم میام سولی میکاپ کرد و لباسشو پوشید( عکسشو گزاشتم اسلاید۴) سولی داشت میرفت رسید بعدش وارد رستوران شد
جیهون تو مغذش: واییییییی .... نمیتونم چزی بگم فقط موندم چرا اینقدر خوشگله
سولی تو مغذش: واییی چه خوشگل شده با اون لباساش (عکسشو گذاشتم اسلاید ۳) سولی رفت و نشست و با جیهون و دوستاشون سلام علیک کرد و نشست سولی دید که جیهون زیادی داشت شراب میخورد سولی زود شرابو از دست جیهون کشید و بردش تو خیابون ....
میدونم این دفعه زیاد نبود ولی بغض گلوم نمیتونه بزاره ادامرو بنویسم
گزارش کنی.....
خب خب ام پارت بعدی شرایط:۶ تا لایک و ۶ تا کامنت
سولی زن قوی
ویو سولی صب از خواب پا شدم میخواستم برم مدرسه و دیدم مدرسه دایر شده😑 گفتم بزار بخوابم ولی دیدم جیهون گفت لباساتو بپوش تو ی رستوران دعوتی و امروز تولد منه سولی تعجب کرد نمیدونست امروز تولد جیهونه
سولی به جیهون پیام داد: ام ببخشید که قبل تولدت گذاشتم راهی بیمارستان شی ( سولی ولی با جیهون قهره) سولی به جیهون گفت که من الان اماده میشم میام سولی میکاپ کرد و لباسشو پوشید( عکسشو گزاشتم اسلاید۴) سولی داشت میرفت رسید بعدش وارد رستوران شد
جیهون تو مغذش: واییییییی .... نمیتونم چزی بگم فقط موندم چرا اینقدر خوشگله
سولی تو مغذش: واییی چه خوشگل شده با اون لباساش (عکسشو گذاشتم اسلاید ۳) سولی رفت و نشست و با جیهون و دوستاشون سلام علیک کرد و نشست سولی دید که جیهون زیادی داشت شراب میخورد سولی زود شرابو از دست جیهون کشید و بردش تو خیابون ....
میدونم این دفعه زیاد نبود ولی بغض گلوم نمیتونه بزاره ادامرو بنویسم
گزارش کنی.....
خب خب ام پارت بعدی شرایط:۶ تا لایک و ۶ تا کامنت
۲.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.