رومان مدیریت عشق پارت
رومان مدیریت عشق پارت 10
چشام هرکدوم شد اندازه یه نلبکی به معنای واقعی شاخ در آوردم. دستمو گذاشتم رو سینه اشو هولش دادم عقب ولی دریغ از یه تکون کوچیک، که دیدم دختره دستشو گذاشت رو دهنشو دوید و دور شد که مرده ازم جدا شد و همینجوری نگام کرد. منم حرصی شدمو شروع کردم بع داد زدن: این چه کاری که حرفمو قطع مردو گفت: ببین خانم من مجبور بودم فهمیدی وگرنه عاشق چشم ابروی شما نیستم.
ستاره _ منم نگفتم عاشق چشم ابروی منی
حامی _ هه معلومه بگذریم من باید اون لحظه خودمو نجات میدادم که دادم خدافظ
ستاره = عجب پرروییه خدایی هوووف، ولی آشنا بود اصلا به من چه این ارکیده کجا موند؟
ارکیده =
رفتم بستنیا رو حساب کردمو همینکه برگشتم خوردم به چیزی البته بهتره بگم کسی اونم چه کسی، همینکه سرمو بلند کردم یه جفت چشم آشنا دیدم بله دوباره خود بزمجشه ( دور از جون)
شروین _ ای بابا دوباره تویی که چرا همش سر راه من سبز میشی؟؟
عجب رویی داره این بشر ای خدت خفش نکنم صلوات.
ارکیده _ جان؟؟ عجب رویی داری تو پسر کدوم مادر زاییدت؟؟
فکر کنم اینو گفتم آتیشی شد چون لحنش خیلی جدی شدو اخماش رفت تو هم و یه قدم اومد جلو:
شروین _ ببینم تو میدونی من کیم که هرچی دلت میخواد میگی؟؟
ارکیده _ آره فک کنم تو مستند حیات وحش امروز دیدمت
شروین _ آره اتفاقا منم تو دیدم داشتی علف میخوردی چقدم گشنت بود چون تند تند میخوردی یع وقت اون یکی گوسفندا به علفت دست نزنن
این چی گفت الان؟؟ منو نگیرید باید اینو آدم کنم
تا اومدم حرف بزنم با چیزی که گفت قشنگ حرفم موند تو دهنم
شروین _ بگذریم بیشتر از این نمیتونم وقتمو حرومت کنم ولی نگران نباش برات علف میفرستم یه وقت گشنه نمونی کوچولو
و رفت. ینی اگه ستاره نرسیده بود کلشو میکندم پسره فاضلاب....
این رومان واقعیت نداره و فقط تخیلیه شایعه درست نکنید
چشام هرکدوم شد اندازه یه نلبکی به معنای واقعی شاخ در آوردم. دستمو گذاشتم رو سینه اشو هولش دادم عقب ولی دریغ از یه تکون کوچیک، که دیدم دختره دستشو گذاشت رو دهنشو دوید و دور شد که مرده ازم جدا شد و همینجوری نگام کرد. منم حرصی شدمو شروع کردم بع داد زدن: این چه کاری که حرفمو قطع مردو گفت: ببین خانم من مجبور بودم فهمیدی وگرنه عاشق چشم ابروی شما نیستم.
ستاره _ منم نگفتم عاشق چشم ابروی منی
حامی _ هه معلومه بگذریم من باید اون لحظه خودمو نجات میدادم که دادم خدافظ
ستاره = عجب پرروییه خدایی هوووف، ولی آشنا بود اصلا به من چه این ارکیده کجا موند؟
ارکیده =
رفتم بستنیا رو حساب کردمو همینکه برگشتم خوردم به چیزی البته بهتره بگم کسی اونم چه کسی، همینکه سرمو بلند کردم یه جفت چشم آشنا دیدم بله دوباره خود بزمجشه ( دور از جون)
شروین _ ای بابا دوباره تویی که چرا همش سر راه من سبز میشی؟؟
عجب رویی داره این بشر ای خدت خفش نکنم صلوات.
ارکیده _ جان؟؟ عجب رویی داری تو پسر کدوم مادر زاییدت؟؟
فکر کنم اینو گفتم آتیشی شد چون لحنش خیلی جدی شدو اخماش رفت تو هم و یه قدم اومد جلو:
شروین _ ببینم تو میدونی من کیم که هرچی دلت میخواد میگی؟؟
ارکیده _ آره فک کنم تو مستند حیات وحش امروز دیدمت
شروین _ آره اتفاقا منم تو دیدم داشتی علف میخوردی چقدم گشنت بود چون تند تند میخوردی یع وقت اون یکی گوسفندا به علفت دست نزنن
این چی گفت الان؟؟ منو نگیرید باید اینو آدم کنم
تا اومدم حرف بزنم با چیزی که گفت قشنگ حرفم موند تو دهنم
شروین _ بگذریم بیشتر از این نمیتونم وقتمو حرومت کنم ولی نگران نباش برات علف میفرستم یه وقت گشنه نمونی کوچولو
و رفت. ینی اگه ستاره نرسیده بود کلشو میکندم پسره فاضلاب....
این رومان واقعیت نداره و فقط تخیلیه شایعه درست نکنید
- ۲.۳k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط