مافیای سفید p6
ویوو گوجو
داشتم دختره رو میبردم واقعا خوشم نمیاد دخترا رو اذیت کنم ولی مجبورم بهتره باهاشون صحبت کنم...
ویوو ا/ت
اههه حوصلم سر رفت مثلا نقشه کشیدم گوجو برگشت با پا بزنم به پاش و فرار کنماااا
برگشت خواستم نقشه اجرا کنم که پریا هم دیدم که داشت زور میزد
_ هوی پریا الکی زور نزن ما دوتا حتی نمیتونیم روش یه خط بندازیم بعد این همه وقت نفهمیدی؟؟ 🤦🏻♀️😐
+ عهههه ا/ت
به سمت بغل کردن من
جاخالی دادم پرت شد تو دیوار
_ میدونی از بغل کردن متنفرم
یه چشم غره برا گوجو رفتم
عرررر واقعا الان چشم غره رفتم براششششش؟؟؟؟؟
میاد رو صندلی میشینه و منم میشینم
پریا هم داره سعی میکنه سرگیجشو متوقف کنه
/ ببینین من خوشم نمیاد دخترا رو اذیت کنم
_ عه بعد اون همه اتفاق بعد پرت کردن من تو دیوار(جدی حتی چشماشم سیاه شد کامل کامل)
/ ببین من مجبور بودم
_ اینا دلیل نمیشه
/ فردا آزادین
و میره
_ فقط قبلش اینو برام بنداز دور
یه برگه بود روش نوشته بودم امید هام بهت
بدون این که بخونه انداخت
چی فک کردم فیلم هندیه آیا؟
داشتم دختره رو میبردم واقعا خوشم نمیاد دخترا رو اذیت کنم ولی مجبورم بهتره باهاشون صحبت کنم...
ویوو ا/ت
اههه حوصلم سر رفت مثلا نقشه کشیدم گوجو برگشت با پا بزنم به پاش و فرار کنماااا
برگشت خواستم نقشه اجرا کنم که پریا هم دیدم که داشت زور میزد
_ هوی پریا الکی زور نزن ما دوتا حتی نمیتونیم روش یه خط بندازیم بعد این همه وقت نفهمیدی؟؟ 🤦🏻♀️😐
+ عهههه ا/ت
به سمت بغل کردن من
جاخالی دادم پرت شد تو دیوار
_ میدونی از بغل کردن متنفرم
یه چشم غره برا گوجو رفتم
عرررر واقعا الان چشم غره رفتم براششششش؟؟؟؟؟
میاد رو صندلی میشینه و منم میشینم
پریا هم داره سعی میکنه سرگیجشو متوقف کنه
/ ببینین من خوشم نمیاد دخترا رو اذیت کنم
_ عه بعد اون همه اتفاق بعد پرت کردن من تو دیوار(جدی حتی چشماشم سیاه شد کامل کامل)
/ ببین من مجبور بودم
_ اینا دلیل نمیشه
/ فردا آزادین
و میره
_ فقط قبلش اینو برام بنداز دور
یه برگه بود روش نوشته بودم امید هام بهت
بدون این که بخونه انداخت
چی فک کردم فیلم هندیه آیا؟
۴.۸k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.