ماه بنفشم
#Maah_Banafsham
#part78
دیانا واقا دلش خیلی پاک بود
نمیدونم چرا ولی با اینکه الن من مقصر بودم رو این تخت باشه ولی باز بخشیدتم.
+ارسلان
_جون ارسلان
+هدفت ازین کارت چیبود؟
سرمو انداختم پایین که با دستش دوباره سرمو بلند کرد
+بگو بهم
با این حرفش گفتم
_میرم برگه ی ترخیصتو میگیرم
+ارسلان
سریع رفتم بیرون و رفتم صندوق
حصاب کردم داشتم میرفتم سمت اتاق دیانا که دیدم خودش داره میاد
_وایمیستادی بیام کمک
+چه کمکی؟!
_الن داری راه میای اذیت نشی؟
+نه،ارسلان اتل پات کجاست؟(تعجب)
_درش اوردم تو ماشینه
+چرا درش اوردییییی
_اگه در نمیاوردم نمیتونستم رانندگی کنم
+بدو بریم ببندیم به پات
_نمیخواد
+ارسلاننن
_الن ببندم چجوری میخوایم برگردیم خونه؟؟
+ببخشیدا ولی من رانندگی بلدم
_الکی(تعجب)
+نه بخدا بلدم
_بهت نمیخوره
بعد حرف زدنمون رفتیم تو ماشین
دیانا اتل پامو دوباره بست
و نشست پشت فرمون
سریع کمربندمو بستم
_خدایا به جوونیم رحم کنننننن
+ارسلان(تعجب)
_یا خداااااا
+وا،ارسلان گواهینامه دارم😳
دیگه حرف نزدیم که دیانا ماشینو روشن کرد
یادم نمیاد اخرین بار کی به یه دختر اعتماد کردم
ولی از حق نگذریم خوب رانندگی میکرد
تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد
+کیه
_نم ناشناسه
+ببینم،اع نیکاعه
_بیا
+مرسی
#دیانا:
ارسلان گوشیو داد بهم و جواب دادم
+جونم نیکا
-سلام خوبی
+قربونت،جانم
-دیا میای بریم بیرون؟
+نه عشقم کار دارم بعدا میام
-چیکار داری؟؟
+نفصم ارسلان پاش شکسته باید مراقبش باشم
-ارسلان مگه بچست اینقدر نگرانشی
+اره
-هوف باشه
+دفعه ی بعد ایشالا
-اوک،مراقبت کن خدافظ
+چشم توعم مراقب خدت باش
_باشه
+قربونت برم جیگرطلام خدافظ
-خدافظ فداتشم......
#part78
دیانا واقا دلش خیلی پاک بود
نمیدونم چرا ولی با اینکه الن من مقصر بودم رو این تخت باشه ولی باز بخشیدتم.
+ارسلان
_جون ارسلان
+هدفت ازین کارت چیبود؟
سرمو انداختم پایین که با دستش دوباره سرمو بلند کرد
+بگو بهم
با این حرفش گفتم
_میرم برگه ی ترخیصتو میگیرم
+ارسلان
سریع رفتم بیرون و رفتم صندوق
حصاب کردم داشتم میرفتم سمت اتاق دیانا که دیدم خودش داره میاد
_وایمیستادی بیام کمک
+چه کمکی؟!
_الن داری راه میای اذیت نشی؟
+نه،ارسلان اتل پات کجاست؟(تعجب)
_درش اوردم تو ماشینه
+چرا درش اوردییییی
_اگه در نمیاوردم نمیتونستم رانندگی کنم
+بدو بریم ببندیم به پات
_نمیخواد
+ارسلاننن
_الن ببندم چجوری میخوایم برگردیم خونه؟؟
+ببخشیدا ولی من رانندگی بلدم
_الکی(تعجب)
+نه بخدا بلدم
_بهت نمیخوره
بعد حرف زدنمون رفتیم تو ماشین
دیانا اتل پامو دوباره بست
و نشست پشت فرمون
سریع کمربندمو بستم
_خدایا به جوونیم رحم کنننننن
+ارسلان(تعجب)
_یا خداااااا
+وا،ارسلان گواهینامه دارم😳
دیگه حرف نزدیم که دیانا ماشینو روشن کرد
یادم نمیاد اخرین بار کی به یه دختر اعتماد کردم
ولی از حق نگذریم خوب رانندگی میکرد
تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد
+کیه
_نم ناشناسه
+ببینم،اع نیکاعه
_بیا
+مرسی
#دیانا:
ارسلان گوشیو داد بهم و جواب دادم
+جونم نیکا
-سلام خوبی
+قربونت،جانم
-دیا میای بریم بیرون؟
+نه عشقم کار دارم بعدا میام
-چیکار داری؟؟
+نفصم ارسلان پاش شکسته باید مراقبش باشم
-ارسلان مگه بچست اینقدر نگرانشی
+اره
-هوف باشه
+دفعه ی بعد ایشالا
-اوک،مراقبت کن خدافظ
+چشم توعم مراقب خدت باش
_باشه
+قربونت برم جیگرطلام خدافظ
-خدافظ فداتشم......
۵.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.