ماه بنفشم
#Maah_Banafsham
#part76
همینجوری میزدتمو فهشم میداد
نمیتونستم کنترلش کنم
که یه دفعه ای صبرم لبریز شد خواستم بزنم زیر گوشش ولی صورتشو اوردم جلو و ل.ب.ا.م.و چسبوندم به ل.ب.ا.ش
وحشی ک.ا.م میگرفتم
درسته مشتاش جوری نبودن که دردم بگیره
ولی رفت رو مخم
اصلن باهام همکاری نمیکرد
اینقدر ازش ک.ا.م گرفتم که فهمیدم ل.ب.ش داره خون میاد
از خودم دورش نکردم
و یه ثانتیه ل.ب.ش گفتم
_داشتم اذیتت میکردم
+دروغ میگی،دروغ میگیییییی(جیغ)
_جیغ نزن،گوشیم اونجاست میتونی بری خدت ببینی
+ولم کن
_چرا؟
+میخوام برم ببینم
_از دست تو
رفت سمت گوشیم ورش داشت
+رمزت
_یچیه شخصیه
+ارسلان رمزت
_2805
دیانا با دقت داشت گوشیمو چک میکرد
یجاهای گوشیم که خودمم ازش خبر نداشتمو داشت میگشت
که رفت سراغ اینستام
چون میدونستم دایرکتم وضعیت خوبی نداره گوشیمو سریع ازش گرفتم
+بده من گوشیتو
_لبت داره خون میاد برو بشور بیا بهت میدم
+ارسلان بده من گوشیتو مگع تو اون اکسپلور کوفتیت چی داری؟؟؟
_هیچی
+پس بده من گوشیتو
رفت تو اکسپلورم و قشنگ گشت و چیزی پیدا نکرد
دعا دعا میکردم نره تو دایرکتم
داشت از میرفت سراغشون که گوشیم زنگ خورد
وای محراب بود
فرشته ی نجاتم
دیانا گوشیو داد بهم نگاه کرد
_جانم محراب
=سلام داداش خوبی؟
_قربونت برم جونم؟
=ایمیل هاتو چک کردی؟
_اره چک کردم،چطور؟؟
=هیچی زنگ زدم بپرسم که ببینم یادت نرفتع باشه
_اره دیدم دمت گرم،واقا اگه نبودی کارام لنگ میموند
=فدات خب دیگه برو مزاحم نمیشم
_مراحمی
=کار داشتی زنگ بزن،خدافظ
_باشه،قربونت خدافظ
+چی گفت
_هیچی
+برای هیچی ۲۰ دقیقس دارین حرف میزنین؟؟
_بله
+خب حالا گوشیتو بده
_یچی بهت بگم نمیزنیم؟
+نمیدونم،بستگی داره
_خب وضعیت دایرکت من بشدت خرابه...
#part76
همینجوری میزدتمو فهشم میداد
نمیتونستم کنترلش کنم
که یه دفعه ای صبرم لبریز شد خواستم بزنم زیر گوشش ولی صورتشو اوردم جلو و ل.ب.ا.م.و چسبوندم به ل.ب.ا.ش
وحشی ک.ا.م میگرفتم
درسته مشتاش جوری نبودن که دردم بگیره
ولی رفت رو مخم
اصلن باهام همکاری نمیکرد
اینقدر ازش ک.ا.م گرفتم که فهمیدم ل.ب.ش داره خون میاد
از خودم دورش نکردم
و یه ثانتیه ل.ب.ش گفتم
_داشتم اذیتت میکردم
+دروغ میگی،دروغ میگیییییی(جیغ)
_جیغ نزن،گوشیم اونجاست میتونی بری خدت ببینی
+ولم کن
_چرا؟
+میخوام برم ببینم
_از دست تو
رفت سمت گوشیم ورش داشت
+رمزت
_یچیه شخصیه
+ارسلان رمزت
_2805
دیانا با دقت داشت گوشیمو چک میکرد
یجاهای گوشیم که خودمم ازش خبر نداشتمو داشت میگشت
که رفت سراغ اینستام
چون میدونستم دایرکتم وضعیت خوبی نداره گوشیمو سریع ازش گرفتم
+بده من گوشیتو
_لبت داره خون میاد برو بشور بیا بهت میدم
+ارسلان بده من گوشیتو مگع تو اون اکسپلور کوفتیت چی داری؟؟؟
_هیچی
+پس بده من گوشیتو
رفت تو اکسپلورم و قشنگ گشت و چیزی پیدا نکرد
دعا دعا میکردم نره تو دایرکتم
داشت از میرفت سراغشون که گوشیم زنگ خورد
وای محراب بود
فرشته ی نجاتم
دیانا گوشیو داد بهم نگاه کرد
_جانم محراب
=سلام داداش خوبی؟
_قربونت برم جونم؟
=ایمیل هاتو چک کردی؟
_اره چک کردم،چطور؟؟
=هیچی زنگ زدم بپرسم که ببینم یادت نرفتع باشه
_اره دیدم دمت گرم،واقا اگه نبودی کارام لنگ میموند
=فدات خب دیگه برو مزاحم نمیشم
_مراحمی
=کار داشتی زنگ بزن،خدافظ
_باشه،قربونت خدافظ
+چی گفت
_هیچی
+برای هیچی ۲۰ دقیقس دارین حرف میزنین؟؟
_بله
+خب حالا گوشیتو بده
_یچی بهت بگم نمیزنیم؟
+نمیدونم،بستگی داره
_خب وضعیت دایرکت من بشدت خرابه...
۴.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.