ولی میگما وقتی بارونِ چشمش،چشممونو تر میکنه،
ولی میگما وقتی بارونِ چشمش،چشممونو تر میکنه،
زخم رو زخماش دردامونو بدتر،
مثلِ شهرِ رویِ گسل،دلُ میبره رو لرزه،خنده هاش.
صداش خشک شده،مثلِ اون گل قشنگا لایِ دفترِخاطرهها،لابِ لایِ ورق بِ ورق مغزُ ،نگاهشُ چشماش شبیه تابلویِ نقاشیُ بینِ گندم زارِ موهاش میتونی گم شیُ دلت پیدا شدن نخاد
دلِ میگه الان نرم براش،کِی برم؟
پس لحظه به لحظه میره براش:)
بش چی میگن آقایِ قاضی؟
●دستم مصدوم شده سختمه نوشتن وگرنه یه طومار تومار تو ذهنمه
زخم رو زخماش دردامونو بدتر،
مثلِ شهرِ رویِ گسل،دلُ میبره رو لرزه،خنده هاش.
صداش خشک شده،مثلِ اون گل قشنگا لایِ دفترِخاطرهها،لابِ لایِ ورق بِ ورق مغزُ ،نگاهشُ چشماش شبیه تابلویِ نقاشیُ بینِ گندم زارِ موهاش میتونی گم شیُ دلت پیدا شدن نخاد
دلِ میگه الان نرم براش،کِی برم؟
پس لحظه به لحظه میره براش:)
بش چی میگن آقایِ قاضی؟
●دستم مصدوم شده سختمه نوشتن وگرنه یه طومار تومار تو ذهنمه
۱۹.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۰