عاشقانه های پاک

عاشقانه های پاک


قسمت نود و سه



جای تزریق داروی چرک خشک کن خیلی وقت بود ک چرک کرده بود و دردناک شده بود.....
دکتر تا ب پوستش تیغ کشید، چرک پاشید بیرون...چند بار ظرف و ملحفه ی زیر ایوب را عوض کردند....ولی چرک بند نیامد....
دکتر گفت نمی توانم بخیه بزنم،هنوز چرک دارد.....
با زخم باز برگشتیم خانه....




صبح ب صبح ک چرکش را خالی میکردم....
میدیدم ایوب از درد سرخ میشود و ب خوردش میپیچد.....
حالا وقتی حمله عصبی سراغش میامد....
تمام فکر و ذکرش ارام کردن درد هایش بود ....
میدانستم دیر یا زود ایوب کار دست خودش میدهد....
ان روز دیدم نیم ساعت است ک صدایم نمیزند....
هول برم داشت .....
ایوب کسی بود ک "شهلا،شهلا"از زبانش نمی افتاد
صدایش کردم....
ایوب........؟
جوابی نشنیدم......

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱)

عاشقانه های پاکقسمت نود و چهارکنار دیوار بی حال نشسته بود......

عاشقانه های پاکزوج های مذهبی عاشق ترن اما فقط...ما شدن هاشان...

عاشقانه های پاکقسمت نود و دوزهرا امده بود خانه ما....ایوب بر...

عاشقانه های پاکقسمت نود و یکاز صدای جیغم محمد حسین و هدی از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط