رمانی گرهخورده با مفهوم سال نوی مسیحی اثری که آن قدر

رمانی گره‌خورده با مفهومِ سالِ نوی مسیحی. اثری که آن قدر اقتباس، تلخیص و کارتون بر اساس‌اش ساخته شده که بسیاری هنوز اصل آن را نخوانده‌اند. «سرود کریسمس» یکی از عالم‌گیرترین آثار دیکنز، آن غولِ دوران ویکتوریایی‌ست که اصولن داستان‌های چندی در بابِ این عید نوشت. اما رمانِ کوتاهِ «سرود کریسمس» که در آن شخصیت ایبنزر اسکروج ساخته می‌شود محصول ۱۸۴۳ است. مترجم در مقدمه به خوبی توضیح می‌دهد که در این دوران و با شتابِ مدرنیته عملن جشن‌های کهن در انگلیس در حال فراموشی بود. جشنِ کریسمس در آستانه‌ی فراموشی و روحِ کارِ مدام چون شبحی که رو به انقلاب صنعتی داشت همه چیز را فرومی‌بلعید. دیکنز با نوشتن داستان‌هایی با مضمون کریسمس از روحِ قرون وسطایی‌ای دفاع کرد که مدرنیته عملن در حال حذف‌اش بود. او آن پیرمردِ طماعِ بی‌رحمِ خسیسِ نادوست‌داشتنیِ نامهربان را ساخت که دچار مکاشفه‌ای عجیب می‌شود. او که اموال شریکِ مُرده‌اش را نیز صاحب شده از «دیگران» بیزار است. و ناگهان «خواب» می‌بیند. خوابِ سه روح را. دیروز، امروز و فردا. دیکنز همیشه به ساختار روایی فصصِ انجیلی علاقه داشت و در عین‌حال حضور فضاهای کودکانه و خانواده در آثارش تکرار می‌شد. او بی‌شک نویسنده‌ی لندن بود و شاهدِ رشد هرروزه‌ی بنگاه‌ها و بانک‌ها و دفاتر وکالت. بی‌راه نیست که او را از نخستین نویسنده‌گانی بدانیم که به مفهومِ کودک از جمله کودکانِ بی‌چیزِ رانده‌شده در آثارش توجه کرد. اتفاقی که بخشی از آن به کودکی سخت خودش نیز بازمی‌گشت. در رمانِ درخشانِ «سرود کریسمس» او از ساختاری بدیع و تا حدودی ترسناک استفاده می‌کند تا اسکروج طماع را متحول کند. او را بر فراز تکه‌های مختلفِ زمان به پرواز درمی‌آورد تا ناظرِ خود شود. ناظرِ آن‌چه بر خود و دیگران روا داشته است. او را با شریک‌اش که بار «گناه» بر دوش دارد مواجه می‌کند و به اعماقِ گورش در آینده می‌برد. دیکنز با زبانی مملو از استعاره و کنایه‌های تاریخی رمان‌اش را می‌نویسد. چیزی که در ترجمه‌ی استادانه‌ی فرزانه طاهری از کتاب می‌توان‌آن را دید. اصولن در جهان دیکنز شخصیت‌هایی که از دیگران دورند و گاه متنفر و در بندِ امیال خویش بسیار زیاد هستند و او که در ساختار اخلاق‌گرای ویکتوریایی می‌زیست از ایشان تصاویری بدیع ساخت. انسان‌هایی تنها که هم خود را ویران می‌کنند، هم از ویرانی دیگران لذت می‌برند. اما این رمان کوچک قرار است داستانی باشد برای بازگشت به سنتی در حالِ فراموشی. به مهری همه‌گانی. برای همین اسکروج پیر متحول می‌شود و مفهومِ گناه را درک می‌کند. و این جشن بی‌کران دیکنز است علیه مدرنیته.
دیدگاه ها (۲۹)

بی‌تردید یکی از عمیق‌ترین روایت‌هایی که خوانده‌ام تا امروز د...

فرورفته در کُت‌اش، پوست‌اش، خودش... صحنه‌ای پرتکرار در شهرها...

قصه‌ی دختران قوچان... دیروز بود که در گپ و گفتی یاد کردیم از...

شاه‌کاری برای تمامِ فصول. مگر می‌شود «یو.اس.ای» را در چند کل...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

♻️ نظر علما و مراجع درباره طب اسلامى: 📗 رهبر معظم انقلاب:دغد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط