⛓️بد بوی 🔮 پارت 58
⛓️بد بوی 🔮 پارت 58
جک به هانا اطراف کرد و اریک و میا نامزدی کردن هیونجین و لونا هم رفتن پاریس
هرکدوم از پسرا باند مافیایی خودشو داره و از وقتی جیمین مافیا شده شبایی که دیر میاد استرس میگیرم و خوابم نمیبره
شکمم برآمده شده بود امروز نوبت دکتر داشتم دکترم گفته بود امروز بهم میگه جنسیت بچه چیه
جیمین صبح رفت و گفت ساعت سه میاد
الان ساعت یکه ناهارم که تموم شد رفتم بالا یکم خوابیدم
نمیدونم چقدر گذاشته بود اما با نفسا گرم یکی بلند شدم جیمین بود
جیمین :چه عجب بیدار شدی
ا ت:هوممم ساعت چنده
جیمین :چهار
ا ت:اوممممم جدی (هنوز توی عالم خوابه)
جیمین :بعله
ا ت:غذا خوردی
جیمین :اره تو خوردی
ا ت:هوم
جیمین :ا ت
ا ت:هوم
جیمین :بنظرت پسره یا دختره
ا ت:نمیدونم..... اما انگار دلم نمیخواد همینطوری خشک و خالی فهمم جنسیت بچه چیه
جیمین :شیرینی بدم
ا ت:😑نه میگم کاشکی جشن بگیرم
جیمین :شیرینی بدم ارزونتر پام در میاد
ا ت:جیمیننننن
(از اون جیقایی که هرکی بشنوه پا به فرار میزاره)
جیمین :شوخی کردم عشقم من برای تو و موچی کوچولوم هر کاری میکن
با دستام صورتشو قاب گرفتم و بهش لبخند زدم
جیمین :نوبتت ساعت چنده
ا ت:هشت عصر
جیمین :خوبه من و این یوپ کار داریم میریم خونشون اماده شو
ا ت:باشه
رفتم آماده شدم نگاه شکمم کردم
ا ت :تو کی اینقدر بزرگ شدی کوچولوی من
رفتم پایین جیمین داشت نودل میخورد
ا ت:گشنته
جیمین :نه فقط دلم خواست
ا ت:اگه تموم شد بریم
رفتیم خونه این یوپ و لیرا
جیمین و این یوپ توی اتاق کار میکردن منو لیرا هم درمورد بچه حرف میزدیم (دوتا حامله علاف 😐)🔮
دوتا پارت براتون گذاشتم
شرطای پارت بعد
100 کامنت
15 لایک
دوستون دارم بوس بهتون 🌌
جک به هانا اطراف کرد و اریک و میا نامزدی کردن هیونجین و لونا هم رفتن پاریس
هرکدوم از پسرا باند مافیایی خودشو داره و از وقتی جیمین مافیا شده شبایی که دیر میاد استرس میگیرم و خوابم نمیبره
شکمم برآمده شده بود امروز نوبت دکتر داشتم دکترم گفته بود امروز بهم میگه جنسیت بچه چیه
جیمین صبح رفت و گفت ساعت سه میاد
الان ساعت یکه ناهارم که تموم شد رفتم بالا یکم خوابیدم
نمیدونم چقدر گذاشته بود اما با نفسا گرم یکی بلند شدم جیمین بود
جیمین :چه عجب بیدار شدی
ا ت:هوممم ساعت چنده
جیمین :چهار
ا ت:اوممممم جدی (هنوز توی عالم خوابه)
جیمین :بعله
ا ت:غذا خوردی
جیمین :اره تو خوردی
ا ت:هوم
جیمین :ا ت
ا ت:هوم
جیمین :بنظرت پسره یا دختره
ا ت:نمیدونم..... اما انگار دلم نمیخواد همینطوری خشک و خالی فهمم جنسیت بچه چیه
جیمین :شیرینی بدم
ا ت:😑نه میگم کاشکی جشن بگیرم
جیمین :شیرینی بدم ارزونتر پام در میاد
ا ت:جیمیننننن
(از اون جیقایی که هرکی بشنوه پا به فرار میزاره)
جیمین :شوخی کردم عشقم من برای تو و موچی کوچولوم هر کاری میکن
با دستام صورتشو قاب گرفتم و بهش لبخند زدم
جیمین :نوبتت ساعت چنده
ا ت:هشت عصر
جیمین :خوبه من و این یوپ کار داریم میریم خونشون اماده شو
ا ت:باشه
رفتم آماده شدم نگاه شکمم کردم
ا ت :تو کی اینقدر بزرگ شدی کوچولوی من
رفتم پایین جیمین داشت نودل میخورد
ا ت:گشنته
جیمین :نه فقط دلم خواست
ا ت:اگه تموم شد بریم
رفتیم خونه این یوپ و لیرا
جیمین و این یوپ توی اتاق کار میکردن منو لیرا هم درمورد بچه حرف میزدیم (دوتا حامله علاف 😐)🔮
دوتا پارت براتون گذاشتم
شرطای پارت بعد
100 کامنت
15 لایک
دوستون دارم بوس بهتون 🌌
۵۶.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.