کودکی

کودکی
که با لواشک گاز زده اش
در نیمکتِ آخر کلاس
غافلگیر شده !

بدهکاری
که تلفن را برمی دارد
و به صدای آن سوی خط میگوید :
خانه نیستم !

مظنونی
که دست مصنوعی اش را،
در صحنه جرم
جا گذاشته... همه ی این ها من بودم !

وقتی که میگفتم
"دوستت ندارم"
و تو می دانستی
دارم دروغ می گویم.

#حامد_ابراهیم_پور
دیدگاه ها (۳)

.داشت برای معشوقه اش می نوشت ..." عزیزممنتظرم باش،و به کودکی...

صاحبخانه، خیلی اذیت می کرد ...دو روز مانده به آخرِ هفته می ...

* گفته بودند چو عاشق بشوی میمیری ** اولین تجربه ام بود ؛ چه ...

مثلا صبح زود بیدار شوم،دامن گل گلی ام را بپوشم،رژ لب قرمز دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط