تبدیل

تبدیل

پارت ۴

با حس تشنگی شدید از خواب بلند شدم اما اون تشنگی یه تشنگی معمولی نبود انگار نسبت به چیزی اتش داشتم و میل شدیدی به نوشیدنش اطرافم و نگاه کردم که همون پسر و روی صندلی کنار تختم دیدم نشسته بود روی صندلی و از پارچ بزرگی که چیز قرمزی توش خودنمایی می‌کرد برای خودش توی جام ریخت و سر کشید به پارچ روی میز نگاهی کردم که احساس کردم دندون های نیشم درد میکنه
دستم و بلند کردم و روی فکم فشار دادم تا از دردش کمتر بشه اما با احساس‌ سوزش چشمام دستم و از روی فکم کنار زدم و بی اختیار دستم و به سمت جام پسر دراز کردم و ازش گرفتم و یه جا سر کشیدم
به حالت عادی برگشتم که تونستم مزه ترش و کمی تلخ خون و تشخیص بدم نگاهی به پسر رو به روم انداختم و با ترس ازش پرسیدم

ا.ت: با من چیکار کردی ها چرا انقدر نسبت به خون اتش دارم

پسره: تو انسان نیسی و از این به بعد از نژاد منی یعنی خون اشام
دیدگاه ها (۰)

تبدیلپارت ۵با این حرفش زدم زیر گریه که توی جای گرمی فرو رفتم...

عرررررررررررررررررقربونتون برممممممممممممممم منننجدیدا خوش ا...

تو واقعا کی هستی پارت ۱۶درسته به حرفش عمل کرده بود هه رفتم س...

تو واقعا کی هستی پارت ۱۵وضعیت بدی بود همه چی خراب شده بود مر...

#invisiblelovePart_3هائون:منم داشتم بهشون نگاه میکردم،نمیدون...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۵#

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط